تبلیغات
موضوعات
جستجو
پیوندهای روزانه
لینک دوستان
امکانات جانبی
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 3
بازدید کل : 972
تعداد مطالب : 10
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1
Alternative content
سخنان دکترهولاکویی
دانلود مستقیم مجموعه سخنرانی های دکتر هولاکویی
دکتر فرهنگ هلاکویی جامعهشناس و مشاور خانواده و رواندرمانگر ایرانی است. فرهنگ هلاکویی متولد دهم شهریور ۱۳۲۳ در شهر شیراز است. هلاکویی دارای مدرک دکترا در رشتهٔ جامعهشناسی و سه فوقلیسانس در رشتههای روان شناسی، اقتصاد و مشاورهٔ ازدواج، خانواده و کودکان است. دکتر هلاکویی در حال حاضر مدیر مرکز بهزیستی بورلی هیلزآمريكااست و به عنوان مشاور ازدواج، خانواده و کودکان در این مرکز مشغول فعالیت است.
در مجموعه حاضر سعی شده بهترین سخنرانی های دکتر فرهنگ هلاکویی گردآوری شود.
لینک های دانلود به همراه موضوع:
دانلود سخن رانی دکتر هلاکویی باموضوع: روش تعلیم و تربیت -546 MB
دانلود سخن رانی دکتر هلاکویی باموضوع: افسردگی - 85.1 MB
دانلود سخن رانی دکتر هلاکویی باموضوع: خوشبختی- 134 MB
دانلود سخن رانی دکتر هلاکویی باموضوع: آزادی - 149 MB
دانلود سخن رانی دکتر هلاکویی باموضوع: اضطراب - 80.8 MB
دانلود سخن رانی دکتر هلاکویی باموضوع: موفقیت - 37.6 MB
حقوق فراموش شده
بررسی حقوق کودک در قرآن و موانع وچالشهای اجرایی آن در ایران
چکیده:
اسلام بهعنوان کامل ترین دین الهی منادی نجات بشریت در سراسر عالم است. قرآن جامعترین منبع هدایتی بشریت ، درباره حقوق کودک حرفهای بسیاری دارد و نظام حقوقی منحصر به فردی را تعریف میکند. و در قوانین مدنی و جزایی نیز پاره ای مقررات حمایتی در این زمینه آمده است. ما برای پی بردن به آینده، به تصویرسازی ابر رایانهها احتیاجی نداریم. بخش اعظم هزاره پیش رو را میتوان در میزان توجه ما به کودکان جست و جو کرد بیشتر از هر چیز دیگر، آینده بشری در ذهن و جسم کودکان در حال رشد امروز رو به شکلگیری است.اما این سؤال مطرح است با توجه به اینکه در میان غوغای اندیشهها و مکتبها ،نظام حقوقی اسلامی ، علاوه بر تئوری پردازیهای عالی به ارایه راهکار و روش و آسیب شناسی در حوزه عمل جامعتر و برتر است چراحقوق کودک متأسفانه در کشورما مغفول مانده است وایران همچنان فاصله بسیار زیادی تا اجرای کامل حقوق کودک دارد .چه بایدکرد تا همه به این مقوله ورود کنند و دفاع از کودکان در جامعه ،اساسی و نهادینه شود.در این مقاله برآنیم تا با کنکاش در آیات کریمه قران نکات حقوقی کودک را استخراج نماییم و دلایل اجرایی نشدن کامل حقوق کودکان را در کشور بررسی نماییم.
مقدمه:
از آنجا که گستردگی مخاطبان حقوق کودک در ایران به نسبت جمعیتش در مقایسه با سایر کشورها بیشتر است. زیرا کشور ایران پس از بلژیک جوانترین کشور دنیا است و در حدود نیمی از جمعیت آن جوانان زیر ۱۸ سال هستند. به خاطر اهمیت فوق العاده دوران کودکی در رشد و پرورش کودکان، آسیب پذیری و لزوم حمایت از آنان و متفاوت بودن آنان از بزرگسالان در همه زمینه ها، پرداختن به حقوق کودک در ایران اجتناب ناپذیر است و عدم توجه به حقوق این قشر عظیم می تواند صدمات جبران ناپذیری را برای کشور در آینده به همراه داشته باشد.حقوق کودک یکی از زمینه های مهم حقوقی است و دارای ابعاد حقوقی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی داخلی و بین المللی است. این حقوق هم در سطح بین المللی(۱۹۸۹) و هم در سطح داخلی(۱۳۷۲) مورد توجه خاص قرار گرفته است، به طوریکه علاوه بر تاکیدی که در اسلام به حقوق کودک شده است، در قانون اساسی ایران(اصل ۲۱) و در قوانین مدنی و جزایی نیز پاره ای مقررات حمایتی در این زمینه آمده است.
کودکان به عنوان سرمایه و منبع اصلی رشد وشکوفایی آینده یک جامعه است. نسلی که جانشین بازیگران فعلی عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و … جامعه خواهند شد. کودک امروز همان رهبران آینده یک جامعه است، چنانچه رهبران امروزی همان کودکان دیروزند که امروز بر مسند تصمیم گیری سرنوشت جامعه مان تکیه زده اند. جامعه سالم نیازمند این است که کودکان سالم و خلاق برای فردای این جامعه تحویل دهند. هیچ انسانی بطور ذاتی و فطری بزهکار و خلافکار نیست. خلافکاری و بزهکاری یک پدیده ای اجتماعی و اکتسابی است، پدیده ای که افراد یک جامعه از محیط ناسالم در شرایط که راههای قانونی را بسته بیابند یاد میگیرند. دوران کودکی یکی از حساس ترین دوران است که باید یک جامعه به لحاظ حقوقی و اجتماعی به آن با حساسیت برخورد نمایند. چرا که به اعتقاد روانشناسان بسیاری ازرفتارهای دوران بزرگسالی ریشه درناخودآگاه دوران کودکی افراد دارد. با رعایت حقوق کودکان و آموزش درست آنها می توان انتظار نسل سالم و جامعه متشکل از انسان های سالم داشت. کودکان به عنوان قشر آسیب پذیر همواره در معرض انواع آسیبها، خطرها و تهدیدهای جسمی، روانی، اخلاقی و عاطفی قرار دارند.حمایت از کودکان در مقابل این خطرها و رعایت حقوق ضروری و بایسته ای آنها برای تضمین سلامتی، امنیت و رفاه کودکان و نسل آتی جامعه مسأله است که ضرورت آن تردید ناپذیر می نماید. امروزه حقوق کودک ازمصادیق برجسته و بارز حقوق بشر بوده و رعایت آن در تمام جوامع بشری امر مقبول و اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان به کنوانسیون حقوق کودک ۱۹۸۹ پیوسته و التزام خود را به رعایت اصول آن اعلام داشته اند.
معنای لغوی حقوق:
جمع حق یعنى راستىها، بهرهها، مواجب، اموال و...، همین معنا در علم حقوق و فقه درمورد امتیاز و قدرتى که یک فرد در مقابل دیگران در زندگى اجتماعى دارد و از آن مىتواند استفاده کند، کاربرد فراوان دارد، مانند حق آزادى، حق مالکیت، حق رأى حق قصاص و... حقوق در این معنا معادل کلمه انگلیسى Rights مىباشد.)معین .حسن.1389.فرهنگ فارسی عمید.، ج1، ص1364.( حق در لغت در معانی متعددی، از جمله: ملک، مال، سلطنت، بهره و نصیب، امتیاز و ثبوت آمده است. در عرصههای فقهی، حقوقی و سیاسی، به معنای «امتیاز»، «سلطنت» و «اختصاص» بیان شده است.( شیخ انصاری ، کتاب المکاسب ، تحقیق سید محمد کلانتر ، ص 20) در قرآن گاه از حقوقی سخن به میان آمده که به نگاه اول در اصطلاح حق نمی کنجد اما با بررسی دقیق تر می توان آن را زیر مجموعه حق قرار داد . همانند آیه شریفه ایاک نعبد و ایاک نستعین که مسئله تنها عبادت نمودن و تنها استعانت جستن از خداوند متعال ، حق اوست و بر عبد لازم است که در مقام عبادت تنها او را بستاید و تنها از او یاری بجوید (امامی سیدحسن ، حقوق مدنی، ج 1، ص125)
معنای اصطلاحی حقوق:
در زبان فارسی واژه ی «حقوق» به معانی گوناگون به کار می رود که از جمله به دوتای آن اشاره می کنم:
۱-مجموع قواعدی که بر اشخاص، از این جهت که در اجتماع هستند، حکومت می کند.
۲-برای تنظیم روابط مردم و حفظ نظم در اجتماع، حقوق برای هرکس امتیازهایی در برابر دیگران می شناسد و توان خاصی به او می بخشد. این امتیاز و توانایی را «حق» می نامند که جمع آن حقوق است و «حقوق فردی » نیز گفته می شود: (مصباح یزدی محمدتقی ، 1377حقوق و سیاست در قرآن، ص34-39؛ جوادی آملی عبدالله ،1384 حق و تکلیف در اسلام، ص28-29.)حق حیات، حق مالکیت، حق آزادی شغل و حق زوجیت به اعتبار معنی اخیر است که گاه با عنوان «حقوق بشر» مورد حمایت قرار می گیرد. ولی، واژه حقوق، به معنی نخست، همیشه با ترکیب جمع به کار می رود و برای نشان دادن مجموع نظامها و قوانین است: مانند حقوق مدنی، حقوق بین الملل و حقوق اسلام(کاتوزیان ناصر 1393،ص76 حقوق مدنی خانواده- جلد 1 و 2.ص230)
معنای لغوی کودک:
شاید تعریف کلمه کودک و بیان مفهوم آن کمی خنده آور به نظر آید، چون ممکن است تصور شودکه معنای کودک از بدهیات است. اما علمای حقوق و فقهاء به جهت تأثیرات خاصی که دورة کودکی در حقوق و تکالیف دارد اقدام به تعریف آن نموده اند. از نظر عرف دوره کودکی پس از نوزادی شروع و تا رسیدن به سن قانونی ادامه می یابد. حد فاصل میان نوزادی و نوجوانی را عرف عام دوره ای کودکی می گویند.
علماء حقوق ذیل کلمه صغیر می گویند: پسر و دختری که به بلوغ شرعی نرسیده است از محجورین است، به محض رسیدن به بلوغ حجر او محو می شود، بدون این که احتیاج به صدور حکم از سوی حاکم شرع باشد، اگر پیش از بلوغ به حدی رسد که دارای تمیز باشد او را صغیر ممیز گویند.) جعفری لنگرودی محمد جعفر -1381ص54)
همچنین ذیل واژة بلوغ می نویسند: سن بلوغ و رشد با پیدایش یکی از پنج وضعیت برای طفل حاصل می شود که عبارت از روئیدن موی در بعض قسمت های بدن، (در صورت، زیر بغل و اطراف آلت)، احتلام در پسران، حیض در دختران، رسیدن به سن 9 سال تمام در دختران و 15 سال تمام در پسران، و استعداد بارور شدن دختران خواهد بود. ) جعفری لنگرودی محمد جعفر -1381.ص43) اگر این ویژگی ها در کسی به منصة ظهور و مشاهده نرسد کودک است و الا نوجوان یا جوان خواهد بود. و نیز گفته شده که صغار جمع صغیر است و در اصطلاح «صغیر» به کسی گفته می شود که از نظر سن به نمو جسمانی و روحی لازم برای زندگانی اجتماعی نرسیده باشد.)طاهری حبیب الله 1376.ص76)
فقها هم در بخش های وسیع از فقه به تناسب بحث، به تعریف کودک پرداخته اند. حضرت امام خمینی(ره) در تحریر می فرماید: «الصغیر وهو الذی لم یبلغ حد البلوغ محجور علیه شرعا لا تنفذ تصرفاته فی أمواله» صغیر کسی است که به حد بلوغ نرسیده باشد، این شخص از تصرفات در اموال خود ممنوع خواهد بود و در ادامه می افزاید: هرچند که در کمال تمیزی و رشد باشد و تصرفاتش در نهایت سود و صلاح صورت گیرد) الخمینی1408.ص98)چنین شخصی از نظر فقها کودک تلقی می گردد.
دکتر وهبة الزحیلی در «الفقه الاسلامی و ادلته» می نویسد: «الصغر: طور به کل إنسان، یبدأ من حین الولاده الی البلوغ» کودکی دوره ای است که به هر انسانی خواهد گذشت، آغاز آن هنگامه ولادت و پایان آن رسیدن به حد بلوغ است. و در ادامه می گوید: علما حنفی و مالکی گفته اند: صغیر یا ممیز است یا غیر ممیز، و غیر ممیز کسی است که هفت سال تمام را سپری نکرده است. و ممیز به کسی گویند: که هفت سال تمام از عمرش گذشته است. چون پیامبر(ص) فرموده است: وقتی فرزندان تان به هفت سالگی رسیدند، آنان را به نماز عادت دهید) الدکتور الزحیلی- وهبه 1418.ص54)بنابراین مقطعی از عمر انسان به دورة کودکی اختصاص دارد، هر چند که از لحاظ عرفی، حقوقی و فقهی، مرز دقیقی برای آن تعیین نشده است. چون اوضاع شرایط محیطی، وراثتی و تغذیه در آن مؤثر است. اما با پیدایش یکی از حالات فوق انسان از وضعیت کودکی خارج و به دوره ای نوجوانی و جوانی وصل می گردد.
برسی جایگاه حقوق کودک در اسلام :
یکی از مکاتبی که به حقوق کودکان توجه جدی نموده و به حقوق کودک از انعقاد نطفه در رحم مادر تا مراحل بعد از آن را مورد توجه قرار داده است، مکتب اسلام است. این مکتب در مبانی خود حتی حقوق کودک را به نحوهی مراوده والدین قبل از بچه دار شدن ارتباط میدهد و نگاه ژرفی را در این حوزه بوجود میآورد. آنچه که از مفاهیم اسلامی و آیات قرآن کریم و روایتهای پیامبر مکرم اسلام(ص) و سیرهی ائمهی معصومین(ع) بر میآید، کودک دارای عواطف لطیف اخلاقی است که در بستر زمان به صورت مرحلهای و گام به گام شکل گرفته و به شکوفایی و رشد می رسد. این رشد نیازمند محیط آموزش و پرورش سالم و مناسب است( چه آموزش و پرورش سنتنی و چه مدرن) تا به تدریج از بالقوه به بالفعل درآید. همچنان که بدن کودک برای سالم ماندن به انواع غذاها نیازمند است، برای رشد فکری او نیز باید بستر و محیط را آماده نمود و اسباب و لوازم مناسب را در جهت حصول به این نتایج مهیا کرد.
مکتب اسلام حقوق کودک را با ویژگیهای گسترده نگاه می کند و نگاه ژرفی را در مواجهه با شخصیت کودک در نظر میگیرد. در حوزهی حقوق کودک و اصول آن مشاهده می شود که بر مبنای نیازهای فرهنگی، اجتماعی، عاطفی و ... از این منظر که کودک یک انسان آسیبپذیر است و نیازمند یک سری از حقوق اساسی و بنیادین برای رشد شخصیت و جامعهپذیری است، تأکید شده است. از ارزشگذاری به خانواده به عنوان اصلیترین شاخص و به عنوان گروه بنیادین جامعه سخن گفته شده و پرهیز از هر گونه تبعیض در برخورد با کودکان و ایجاد شرایط محیطی سالم برای رشد آنان گوشزد نموده است. در واقع اهمیت خانواده و جایگاه آن در مکتب اسلام را ارائه می دهند. اینکه کودک در شرایطی نیست که به حقوق خود واقف باشد و یا از ضعف جسمی و نیت پاک و معصوم او سوء استفاده نمود و اورا مورد ستم قرار داد، به شدت نهی شده است. حقوق کودک، حقوق ذاتی است و باید محترم شمرده شود.
وقتی خداوند و یا قانون الهی که توسط پیامبران و اولیاء خداوند تشریح می گردد و یا قانونی که توسط حکومت وضع میشود، انجام کاری را اجازه داده و یا آن را منع نکرده باشد، کودک و یا نوجوان حق دارد از آن بهرهمند شده و آن را انجام دهد. مثل حق زندگی، حق دانایی(از طریق تحصیل) یا حق تفکر یا حتی حق بازی که نقش اساسی در خلاقیت کودکان ایفا مینماید. با توسعه جوامع کودکان حقوق دیگری دارا شدند، مانند حق داشتن هویت، تابعیت، داشتن خانواده، رفاه اجتماعی، آموزش و پرورش(تعلیم تربیت)،آزادی فکر ، تصمیمگیری و...
پیامبر مکرم اسلام(ص) اولین کسی بود که پس از ابلاغ دین مبین اسلام در عربستان توانست قبایل مختلف عرب را دور هم جمع کند و در طول 23 سال جامعه واحد را در این کشور شکل دهد. اسلام کشتن فرزند را نهی فرمود و پیامبر اسلام(ص) نیز به طریق مختلف سعی نمود این عمل زشت را را با تفاسیر آیات قرآن کریم به مردم گوشزد نماید. قرآن کریم ملاک برتری را تقوا و پرهیزگاری معرفی نموده و جنسیت را که برخی ملاک برتری میدانستند، نهی فرموده است. خداوند در قرآن کریم و در آیهی 13 سورهی حجرات میفرماید:« ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید، در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست.
قرآن کریم در سورهی اسراء آیهی 31 چنین میگوید: از بیم تنگدستی فرزندان خود را نکشید، ماییم که به آنها و شما را روزی میبخشیم. آری کشتن آنان همواره خطایی بزرگ است.همچنین خداوند در آیهی 9 سوره ی تکویر و در مذمت این عمل زشت میگوید:« به کدامین گناه کشته شد.خداوند در توانایی محدود افراد (توانایی کودکان بسیار محدود است) نیز آیاتی را در قرآن آورده است. قرآن کریم در آیه ی 286 از سوره بقره می فرماید:«خدا هیچ کس را تکلیف نکند مگر به قدر توانایی او و نیکیهای هر شخص به سود خود او و بدیهایش نیز به زیان خود اوست…فقه اسلامی بحث حضانت و نگهداری طفل را از مُهمّات و حقوق کودک می داند که وظیفهی مادر در ایام شیرخوارگی ارجح خواهد بود. پس از آن تا دوسالگی نسبت به پسر و برای دختر تا 7 سالگی شایستهتر است که طفل را سرپرستی نماید. ولی آنچه از تربیت اسلامی برداشت می گردد وظیفهی پدر و مادر مشترکاً برای ادای تکلیفی که در تعلیم و تربیت کودک و نوجوان وجود دارد تأکید شده است. در بحث نگهداری و حضانت و رضاع قرآن کریم در سوره بقره آیهی 233 میفرماید: و مادران بایست دو سال کامل فرزندان خود را شیر دهند آنکس که خواهد فرزند را شیر تمام دهد و بر عهدهی صاحب فرزند است که خوراک و لباس مادر را به حد متعارف بدهد هیچکس را تکلیف جز به اندازهی طاقت نکنند نباید مادر در نگهبانی فرزند به زیان و زحمت افتد و نه پدر بیش از حد متعارف برای کودک متضرر شود و اگر کودک را پدر نبود، وارث باید نگهداری کند و هرگاه زن و شوهر به رضایت و مشورت جدایی را قصد کردند باکی بر آنها نیست آنگاه اگر بخواهید مادران فرزندان را شیر دهند آنهم روا باشد اگر حقوقی به متعارف بدهید و از خدا بترسید و بدانید که خدا از کردار شما آگاهست.پیامبر(ص) کراراً در روایات خود با استناد به آیات قرآنی تأکید دارد، کودکان حقوق مسلمی را دارا هستند که می بایست بدانها توجه نموده و به نحو شایسته به آنان پاسخ داد. حتی در احترام به حقوق کودکان و نقش مهم آن در تربیت فکری، در وقت ادای نماز که آنان به بازی مشغول بودند ممانعت نمیکرد و آن را جزئی از حقوق کودک معرفی مینمود. در روایتی از پیامبر(ص) آمده است: « دل کودک و نوجوان به مثابهی زمینی مستعد است که آنچه کاشته شود همان درو خواهد شد.» همچنین قرآن کریم در آیهی 32 سورهی مائده با توجه به مذموم بودن قتل هر انسان بی گناه می فرماید:« برای این بر بنی اسرائیل نوشتیم که هر کسی دیگری را بکشد نه در برابر قتل کسی یا تبهکاری در زمین، مانند آن است که همهی مردم را بکشد و آن کسی که او را زنده کند، گوییا همهی مردم را زنده ساخته است.خداوند توجه به کودکان یتیم و بی سرپرست را مورد یادآوری قرار داده است و در آیهی 8 از سورهی انسان فرمودند:« و غذایشان را سبب دوستی به مسکین و یتیم و اسیر میدهند.در آیهی 9 سورهی الضحی آمده است:« هرگز یتیم را از خود مرنجان.قرآن کریم تضییع اموال یتیمان و دراز دستی به آن را نهی فرموده است و در آیهی 152 سورهی انعام چنین می فرماید:« و هرگز به مال یتیم نزدیک نشوید و..آیهی 6 از سورهی نساء می فرماید:« یتیمان را آزمایش کنید تا به حد نکاح برسند پس اگر آنها را رشید یافتید مالشان را به خودشان بدهید و….همچنین در نکوهش عمل قتل بی گناه (چه کودک و چه بزرگسال) در آیهی 93 سورهی نساء آمده است:« و کسی که مومنی را دانسته و خواسته بکشد، پس کیفرش دوزخ است، جاودان در آن و خدا بر او خشم آورد و دورش کند و(خود را) برای عذابی بزرگ آماده کند.در واقع آیات قرآن کریم قتل انسان را به ناحق مورد نکوهش قرار داده و مرتکبین آن را مستوجب عذاب دردناک وعده داده است. خداوند سبحان به احترام و منزلت دختر سورهی کوثر را نازل کرد و در روایات اسلامی از ائمهی معصومین(ع) همچنان که از فرزند پسر تحت عنوان نعمت یاد شده است از کودک دختر تحت عنوان رحمت یاد می کند.بطور کلی قرآن کریم از فرزندان با عناوین مختلفی یاد کرده است:
1ـ نورچشم : «وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا»(فرقان74)
2 ـ زینت بخش زندگی : " الْمالُ وَالْبَنُونَ زینَةُ الْحَیوةِ الدُّنْیَا وَالْباقِیاتُ الصّالِحاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلًا " (کهف46)
3 ـ فتنه و وسیله آزمایش بشر : "وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظیمٌ"(انفال 28) "إِنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَ اللّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ"(تغابن15)
4ـ بشارت :" یا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ اسْمُهُ یَحْیی لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا"(مریم7)
برخی از حقوق فرزندان بر والدین عبارتست از:
حق تحصیل:
در اسلام، فراگیری دانش یک فریضه است، به گونه ای که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به مردم سفارش می کند: «از گهواره تا گور دانش بجویند» و آموختن دانش (خواندن و نوشتن) را از جمله حقوق فرزندان بر والدین می داند و می فرماید: «از جمله حقوق فرزند بر پدر، آموختن نوشتن است».در واقع، پدر و مادر زمانی فرزند خود را احترام می کنند که به او سواد خواندن و نوشتن و آداب معاشرت بیاموزند و از آنجا که شخصیت کودک در مراحل نخستین زندگی، در خانواده شکل می گیرد، آموختن دانش (خواندن و نوشتن) به کودکان، بر عهده والدین نهاده شده است تا در ابتدای زندگی، آنها را به سلاح دانش مسلح کنند تا به وسیله آن بر مشکلات آینده چیره شوند و این، کوچک ترین وظیفه ای است که از والدین انتظار می رود تا در حق فرزند و پاره تن خود روا دارند. امروزه در جهان توسعه یافته، مراحل نخستین سوادآموزی، امری اجباری است و در این راه، گام های مؤثری نیز برداشته شده است و در کنوانسیون حقوق کودک، بر اساس بند ماده 28، کشورهای طرف کنوانسیون متعهد شده اند: «حق کودک را در قبال آموزش و پروش به رسمیت بشناسند و برای دست یابی تدریجی به این حق و بر اساس ایجاد فرصت های برابر اقدام هایی مانند: اجباری و رایگان کردن تحصیلات ابتدایی برای همگان، تشویق شکل های گوناگون آموزشی متوسطه و در دست رس قرار دادن آموزش عالی برای همگان براساس توانایی ها و به شیوه مناسب را معمول دارند».در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز حقوق تحصیلی برای کودکان و عموم مردم به رسمیت شناخته شده است، چنان که بنا بر اصل سی ام قانون اساسی: «دولت موظف است، وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد».
حق تفریح و بازی:
یک ضرب المثل انگلیسی می گوید: «اگر کودکی را همیشه به کار وا داری و از بازی و ورزش محرومش کنی، عاقبت احمق می شود
».اگرچه این مثل اغراق آمیز به نظر می رسد، واقعیت این است که حرکت و جنبش، اساس هر عمل غریزی و پایه وظایف زندگی است. به ویژه در دوران خردسالی و کودکی که زیربنای بنیه جسمی انسان را پی ریزی می کند. ازاین رو، امام صادق علیه السلام می فرماید: «باید هفت سال نخست زندگی کودک، آزادانه به بازی و جنبش بدنی صروف شود».در واقع، در مراحل نخستین زندگی، نباید از کودکان انتظار داشت که دنیای سرشار از شادی و نشاط خود را با دنیای بزرگ ترها جا به جا کنند، بلکه باید آنها را در بازی و تفریح آزاد گذاشت تا به تندرستی و سلامتی آنها آسیب وارد نشود. حتی بنا به سفارش رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، باید در بازی های کودکانه نیز آنها را یاری داد، چنان که می فرماید: «کسی که کودکی نزد اوست، باید رفتار کودکانه را در پیش گیرد».به قول شاعر:چون که با کودک سر و کارت فتادپس زبان کودکی باید گشاد(مولوی)اسلام، حتی آموزش بازی ها و ورزش هایی مانند سوارکاری، شنا و تیراندازی به فرزندان را از وظایف والدین می داند. در این زمینه، رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «حق فرزند بر پدر آن است که نوشتن، شنا کردن و تیراندازی را به او بیاموزد».در بند ماده 31 کنوانسیون حقوق کودک نیز آمده است: «کشورهای طرف کنوانسیون، حق کودک را برای تفریح، آرامش، بازی، فعالیت های خلاق مناسبِ سن خود و شرکت آزادانه در حیات فرهنگی و هنری به رسمیت می شناسند
.
پرهیز از اعمال خشونت جسمی و روحی به کودک:
خشونت جسمی و روحی، یکی از عوامل تخریب شخصیت کودکان است. به همین سبب، بنا بر بند 1 ماده 19 کنوانسیون حقوق کودک، کشورهای طرف کمیسیون متعهد شده اند: «اقدام های قانونی، اجرایی، اجتماعی و آموزشی را در جهت حمایت از کودک در برابر همه شکل های خشونت جسمی و روحی، آسیب رسانی و سوءاستفاده به عمل آورند».
در دین اسلام نیز به این مهم توجه جدی شده است، چنان که وقتی مردی در حضور امام علی علیه السلام از فرزند خود شکایت کرد، امام علیه السلام فرمود: «او را نزن، [بلکه [از او دوری کن (قهر کن)، ولی نه طولانی».
در واقع، این حدیث بیان می کند که اگر تنبیه برای تربیت کودک انجام می گیرد، بهتر آن است که این تنبیه، تنبیه بدنی نباشد، بلکه از عواطف کودک استفاده شود، زیرا تنبیه بدنی، زمینه ساز مشکلات روحی و عاطفی فراوانی همچون سرخوردگی و تخریب شخصیت کودکان می شود، ولی وقتی از کودک دوری شود، او خود، کم کم به اشتباه خود پی می برد. البته این دوری نباید طولانی شود؛ زیرا ممکن است از یک سو روی عواطف کودک اثر عمیق بگذارد و زمینه ساز مشکلات روحی او را شود و از سوی دیگر، بر اثر طولانی بودن، از تأثیر این ابزار تربیتی کاسته شود. بنابراین، امام علیه السلام پس از دستور دادن به دوری، بی درنگ سفارش می کند که این فاصله گرفتن والدین، طولانی نشود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «خداوند به هیچ چیز خشم نمی گیرد، آن چنان که به خاطر زنان و کودکان خشم می گیرد.
تابعیت خانوادگی:
باید والدین نسبت به فرزندی نوزاد اعتراف و اقرار کنند
قال رسول الله: من حق الولد علی والده ان لا یجحد نسبه; از حقوق فرزند بر پدر این است که نسبت فرزندی او را انکارنکند) متقی هندی.1372.ص65)امام سجادمی فرماید: حق فرزندت بر تو این است که بدانی او از تو به وجود آمده است و در نیک و بد زندگی وابسته به تو است.(ابن شعبه حرانی.1416ص73(
تأمین امنیّت شخصی و اجتماعی فرزند:
نباید فرزند به خاطر این که دختر است یا از جهت فقر اقتصادی کشت. همان گونه که اعراب جاهلی این چنین میکردند. "وَ لاَ تَقْتُلُوَّاْ أَوْلَـَدَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلَـَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُم...;(اسرأ،31) و از بیم تنگدستی فرزندان خود رامکشید، ماییم که به آنان و شما روزی میبخشیم..." و آیههای، انعام; 58 و 59، نحل; 12، ممتحنه)
انتخاب نام شایسته:
امام کاظممیفرماید: نخستین احسان و نیکی که پدر در حق فرزندش روا میدارد، انتخاب نام زیبا برای اوست، پس لازم است هر یک از شما نام نیکو برای فرزند خود انتخاب کند.) کلینی، محمد بن یعقوب 1401.ص98)
دو سال نوزاد را شیر مادر دادن:
"وَالْوَ َلِدَ َتُ یُرْضِعْنَ أَوْلَـَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْن...;(بقره،233) مادران، فرزندان خود را تا دوسال تمام شیر بدهند..."
همة فرزندان، هدیه خدا هستند و باید خدای رزاق را بدین جهت شاکر بود:
"یَهَبُ لِمَن یَشَأُ إِنَاثاً وَیَهَبُ لِمَن یَشَأُ الذُّکُورَ؛ (شوری، 49) خداوند به هر کس بخواهد دختر هدیه می دهد و به هرکس بخواهد پسر می بخشد"
تربیت و آموزش:
حضرت امیرالمؤمنینمیفرماید: حق فرزند بر پدر آن است که نام نیکو بر فرزند نهد، او را خوب تربیت کند و به او قرآن بیاموزد.) دشتی، محمد، 1380.ص76)
محبت و مهرورزی نسبت به کودکان:
پیامبراسلاممی فرماید: کودکان را دوست بدارید و آنان را مورد لطف و رحمت قرار دهید.( کلینی، محمد بن یعقوب 1401.ص78)
انتخاب همسر برای فرزند:
"وَ أَنکِحُواْ الاْ ?َیَـَمَیَ مِنکُمْ وَ الصَّـَـلِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَ إِمَآغکُم...;(نور،32) بیهمسران خود و غلامان و کنیزان درستکارتان را همسر دهید...") محمدیانبهرام ،1390 ص34)
وجوب حفظ جان فرزند و حرمت کشتن او به خصوص به علت فقر:
"وَلاَ تَقْتُلُوا أَوْلَـَدَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلَـَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْئاً کَبِیراً; (اسرأ، 31) از بیم تنگدستی فرزند خود را نکشید; ماییم که به آنها و شما روزی میبخشیم; آری کشتن آنها خطا و گناهی بزرگ است."
تلاش برای نجات فرزندان از خطرهای جانی و اخلاقی:
"وَنَادَیَ نوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یـَبُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنَا وَلاَ تُکُن مَعَ الْکَـَفِرِینَ; (هود، 42) آن کشتی ایشان را در میان موجی کوهآسا میبرد و نوح پسرش را که در کناری بود بانگ زد ای! پسرک من با من سوار شو و با کافران مباش."
مراقبت بر نماز خواندن فرزندان:
"وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاَةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا; (طه، 132) خانواده "زن و فرزندان" خود را به نماز فرمان بده و خود برآن شکیبا باش." "یَـَبُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَوَةَ; (لقمان، 17) حضرت لقمان به فرزندش گفت: پسرم نماز را به پادار."
اصلاح و رشد گرایشهای اعتقادی فرزند با پند و اندرز:
حضرت لقمان برای انجام دادن وظایف اعتقادی خود در برابر فرزندش نکات مهمی دربارة توحید الهی و معاد برای او بیان میکند; از جمله میفرماید:"وَ إِذْ قَالَ لُقْمَـَنُ لاِ بْنِهِی وَ هُوَ یَعِظُهُو یَـَبُنَیَّ لاَ تُشْرِکْ بِاللَّهِ; (لقمان، 13) هنگامیکه لقمان به پسر خویش در حالی که او را اندرز میداد گفت:ایپسرک من، به خدا شرک میاور که به راستی شرک ستمی بزرگ است." همچنین آیه 16 همین سوره دربارة مسئله معاد و بازگشت انسانها و اعمالشان به سوی خداست.
آموزش احکام شرعی:
"یَـَبُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَوَةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَاصْبِرْ عَلَیَ مَآ أَصَابَکَ; (لقمان، 17) ای پسرک من، نماز را به پایدار و به کار پسندیده امر کن و ازکار ناپسند و حرام نهی نما و بر آسیبی که بر تو وارد میشود صبر کن."در این آیه، حضرت لقمان فرزندش را با وظایف و احکام فردی و اجتماعی آشنا مینماید.
آموزش رفتارها و روحیات صحیح اخلاقی:
حضرت لقمان در آیات 18 و 19 سورة لقمان چند نکته اخلاقی مهم را به فرزندش گوشزد میکند و ضرورت مراقبت پدر را نسبت به رفتارها و روحیات اخلاقی فرزندش آشکار میسازد: ـ نسبت به مردم بیاعتنا نباش وروی از آنان مگردان: "لاتصعِّر خدّکَ للناس" ـ مغرورانه بر روی زمین راه مرو: "و لا تمش فی الارض مرحا" ـ در راه رفتن اعتدال را رعایت کن: " و اقصد فی مشیک" ـ در سخن گفتن نیز اعتدال را رعایت کن و با صدای بلند حرف مزن: " و اغضض من صوتک"
مشورت کردن با فرزندان و توجه به دیدگاههای آنان:
پس از آنکه حضرت موسی(ع) از مجازات فرعون میگریزد و به قریه حضرت شعیب(ع) میرسد، به دختران آن حضرت در بالا کشیدن آب از چاه کمک میکند. آنگاه یکی از دختران حضرت شعیب، داستان را برای پدر تعریف میکند. بدین سبب آن حضرت، موسی را به خانه دعوت میکند و سپس با دختران جوان خود مشورت میکند که با این جوان چه رفتاری کنیم؟قرآن سخن یکی از دختران را چنین نقل میکند: "قَالَتْ إِحْدَغهُمَا یَـََّأَبَتِ اسْتَ ?‹ْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَ ?‹ْجَرْتَ الْقَوِیُّ الاْ ?َمِینُ; (قصص، 26) یکی از دو دختر گفت:ای پدر، او را استخدام کن، چرا که بهترین کسی است که استخدام میکنی، هم نیرومند و هم در خور اعتماد است."حضرت شعیب(ع)، پیشنهاد دخترش را میپذیرد. این قطعه از داستان، قرآنی نشان میدهد که چگونه حضرت شعیب با آنکه خود پیامبربود و میتوانست بهترین تصمیم را بگیرد، به دختران خود شخصیت داد و با مشورت آنان، دربارة حضرت موسیغ تصمیم گرفت.
پرهیز از افراط در محبت:
"یَـََّأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لاَ تُلْهِکُمْ أَمْوَ َلُکُمْ وَ لاَ َّ أَوْلَـَدُکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَ مَن یَفْعَلْ ذَ َلِکَ فَأُوْلَغکَ هُمُ الْخَـَسِرُونَ; (منافقون، 9) ای کسانی که ایمان آوردهاید! مبادا اموال و فرزندانتان، شما را از یاد خدا غافل گرداند و هر کسی چنین کند از زیان کاران است." این آیه، مسلمانان را از محبت و علاقه زیاد به مال و فرزند که از یاد خدا غافل شوند، برحذر میدارد.
توجه به آینده فرزندان و امنیت آنها:
"وَ إِذْ قَالَ إِبْرَ َهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَـَذَا الْبَلَدَ ءَامِنًا وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَن نَّعْبُدَ الاْ ?َصْنَامَ; (ابراهیم، 35) یاد کن هنگامی را که ابراهیم گفت: پروردگارا این شهر را ایمن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستیدن بتها دوردار."این آیه نگرانی حضرت ابراهیمرا از آینده فرزندانش بیان میکند. وی از خداوند برای فرزندانش امنیت، سلامت جسمی و اخلاقی را درخواست میکند.
برخورد دوستانه پدر و مادر با فرزند به گونهایکه او اسرار خود را به آنها بگوید:
آیه چهارم سورة یوسف از روابط بسیار نزدیک و صمیمانه حضرت یوسف با پدرشحکایت میکند; به گونهای که حضرت یوسف خواب عجیب و پر رمز و راز خود را تنها برای پدرش نقل میکند. " إِذْ قَالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یَا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَـَجِدِینَ" حق بازی و سرگرمی; امام صادقمی فرماید: بگذار فرزندت تا هفت سال به بازی بپردازد.( حرعاملی، محمد بن الحسن.1367.ص112)
فراهم آوردن زمینه مناسب برای بازی و گردش فرزندان:
هنگامیکه بردران حضرت یوسف از پدرشان درخواست میکنند که آن حضرت را به بازی و گردش (یرتع و یلعب) ببرند پدر، آنان را از این کار منع نمیکند; تنها نگرانی خودش را از وجود حوادث احتمالی اظهار مینماید. این جملات نشان میدهد که حضرت یعقوب به عنوان یک پدر نسبت به این حق فرزندش آگاهی داشته واز آن استقبال کرده است. آیه مورد نظر چنین است:"أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدَاً یَرْتَعْ وَیَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَـَفِظُونَ."
سرزنش فرزندان در برابر سهل انگاریها:
در آیات 18 و 83 سورة یوسف، جمله یکسانی از حضرت یعقوبغ خطاب به فرزندانش نقل میشود. ایشان در برابر کوتاهی فرزندان در مراقبت از حضرت یوسف (آیه 18) و برادرش بنیامین (آیه 83) خطاب به آنها میگوید: "بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنفُسُکُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمیلٌ"; چنین نیست که میگویید، بلکه نفس شما امری را به اشتباه برای شما آراسته است." گرچه داستانی که آنان برای کشته شدن حضرت یوسف ساخته بودند دروغ بود و جریانی را که دربارة بنیامین و سرقت جام به دست وی نقل میکردند حقیقت داشت (حداقل به خیال خودشان) امّا در هر دو مورد دچار شتابزدگی و اشتباه در تصمیمگیری شده بودند و امری را که نادرست بود، درست پنداشته بودند. در چنین شرایطی است که حضرت یعقوب تذکر لازم رابه آنها داده، با سرزنش آنان و مذمت کار نادرستشان وظیفه پدری خود را در برابرشان انجام میدهد.
پذیرش قول و تعهد فرزندان (حتی در مواردی که قبلاً تخلف کرده باشند:
آیات 14 و 66 سوره یوسف از پیمانسپاری فرزندان حضرت یعقوب به ایشان خبر میدهد. آیه 14 دربارة تعهد آنان به مواظبت از یعقوب در برابر گرگها و آیه 66 دربارة پیمان آنها برای محافظت از جان بنیامین سخن میگوید. در هر دو مورد، حضرت یعقوبغ با قرار دادن شرایطی قول و تعهد فرزندان را میپذیرد; با این که در مرحلة دوم، سابقه بدقولی و پیمان شکنی نیز داشتهاند; امّا باز هم حضرت یعقوب قسم و پیمان آنها را میپذیرد. قرآن کریم با نقل این ماجرا، وظیفه پدران و مادران را در اعتماد به تعهدها و پیمانهای فرزندان گوشزد میکند و بر تأثیر تربیتی این عمل در رشد و فضایل اخلاقی و اعتماد به نفس آنها صحه میگذارد.
امیدوار کردن فرزندان به حل مشکلات:
هنگامیکه برادران حضرت یوسف ناامیدانه از یافتن آن حضرت و نجات بنیامین سخن میگفتند و همه چیز را از دست رفته میدیدند، حضرت یعقوبغ دوباره آنها را به مصر روانه کرد و از آنان خواست که از رحمت خدا نا امید نشوند که نا امیدی از رحمت بیکران الهی نشانه کفر و ناسپاسی است: " وَلَا تَیْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ (یوسف،87)این رفتار پسندیده حضرت یعقوب از وظیفه دایمی پدران در برابر فرزندان خود خبر میدهد. وظیفهای که طی آن والدین و به خصوص پدر باید با القای روح امید و کوچک نمایی مشکلات، فرزندان خود را در پیمودن راه پرپیچ و خم زندگی یاری رساند.
طلب بخشش گناهان (استغفار) برای فرزندان:
دعای پدر و مادر بیش از هر کس دیگر در حق فرزندان مستجاب میشود. بنابر روایات متعدد، خداوند متعال با دعای پدر و مادر، گناهان بسیاری را از فرزندان میبخشد; از این رو والدین موظفند که در صورت مشاهده آثار پشیمانی و توبه در رفتار و گفتار فرزندان برای آنان استغفار کرده، بخشش گناهان آنان را از خداوند متعال بخواهند. آیات 97 و 98 سوره یوسف درباره تقاضای برادران یوسف از پدر برای استغفار و پذیرش آن از سوی حضرت یعقوب حکایت میکند.
ویژگی حقوق کودکان در قرآن:
کرامت انسانی:
زیر بنای بحثهای قرآن در مورد انسان و از جمله کودک، کرامت انسان است. در آیه (وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِنَ الطَّیبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً) (اسراء/ 70) به این امر تأکید شده است؛ برای نمونه، وقتی پیرامون فرزند خواندگی بحث میکند، چنین میگوید؛ باید آنان را به نام پدران خودشان بخوانید و اگر نام پدران ایشان را ندانستید، آنان را برادران دینی بدانید. بر اساس این آیه هم احترام و حق پدران ایشان حفظ شده است و هم کرامت فرزند خوانده رعایت گردیده است.
(ادْعُوهُمْ لِأَبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ فَإِن لَّمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ فِی الدِّینِ وَمَوالِیکُمْ وَلَیسَ عَلَیکُمْ جُنَاحٌ فِیما أَخْطَأْتُم بِهِ وَلکِن مَا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ وَکَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً) (احزاب/ 5)؛ «آن (پسر خوانده)ها را به [نام] پدرانشان بخوانید که آن (کار) نزد خدا دادگرانهتر است؛ و اگر پدرانشان را نمىشناسید، پس برادران دینى شما و آزادشدگانتان هستند؛ و در مورد آنچه در آن (صدا زدنها) خطا کردهاید، هیچ گناهى بر شما نیست، ولیکن در مورد آنچه دلهایتان به عمد (قصد) مىکند (مسئولید)؛ و خدا بسیار آمرزنده مهرورز است..
اما با نگاهی به کنوانسیون جهانی کودک میشود فهمید که اندیشه مصوبان آن این است که آنان کودک را تنها به این دلیل که صغیر و بی دفاع است و موجودی قابل ترحم میباشد، مورد ترحّم قرار دادهاند و به حقوق او پرداختهاند(ضیایی بیگدلی1371 .ص43)؛ برای مثال، در مقدمه کنوانسیون چنین آمده است: «کودک به خاطر عدم بلوغ جسمی و روانی خود، نیازمند حمایت ویژه حقوقی قبل و بعد از تولد میباشد» (سعیدنیا.1385ص22)، در حالی که قرآن کودک را نیز انسانی دارای کرامت میدارند و نه فقط از جهت ترحم و به دلیل ظلمهای بیشماری که به او شده است حقوق او را بررسی میکند، بلکه بدین دلیل که کودک نیز انسانی در مرتبه دیگر انسانها قرار دارد و او را انسان آینده میبیند، مورد توجه قرار داده است.(اسعدی.1387ص34.)
پیشگیری قبل از درمان:
نکته جالب توجه در مورد حقوق کودک در قرآن این است که حقوقی که قرآن مطرح میکند، در بسیاری از موارد بدون فرض نقض حقوق است؛ بدین معنا که قرآن قبل از اینکه هر گونه نقضی رخ دهد، آنها را مطرح نموده است و این از ویژگیهای الهی بودن آن است، اما حقوق کودک در کنوانسیون جهانی زمانی مطرح شد که موارد زیادی از نقض حقوق کودکان در جهان دیده شد. این امر نشان از سبقت و کمال قرآن نسبت به قوانین بشری از جمله کنوانسیون حقوق کودک دارد.(عماد زاده.1370ص76)
مسوولیت پذیربودن انسان:
وقتی مبنای یک آیین و مکتب، الهی باشد (ذاریات/ 56)، همه مباحث و مسائل آن نیز رنگ الهی میپذیرد. (یاأَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَتَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُم مُسْلِمُونَ) (آل عمران/ 102)؛ (وَاتَّقُوا اللّهَ وَیعَلِّمُکُمْ اللّهُ وَاللّهُ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ) (بقره/282).انسان معتقد به خدا، به حقوق و اخلاق پایبندتر است؛ چون اخلاق در او نهادینه شده است. در واقع قرآن انسان مخاطب خود را تکلیف محور و مسئول و پاسخگو میداند؛ در نتیجه چنین انسانی تعهد پذیر نیز هست (امینی، اسلام و تعلیم و تربیت، 63)آیات مربوط به مسئولیت انسان در چند دسته قرار میگیرند.1. مسئولیت انسان در مقابل خدا ورسول: (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَلاَ تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمْ) (محمد/ 33)؛2. مسئولیت انسان در مقابل خود و خانوادهاش: (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ) (تحریم/ 6)؛3. مسئولیت در مقابل اجتماع و مومنین: (وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضَهُمْ أَولِیاءُ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ) (توبه/ 71)؛در مقابل، چون مبنای کنوانسیون سکولاریزم و لیبرالیسم است، انسان را مسئول نمیداند. در نتیجه عدم تعهد چنین انسانی، ناگزیر باید به ضمانتهای اجرایی دیگری از نوع بشری آن همچون حکومتها، دادگاهها و مجامع بین المللی تمسک جست. اما از آنجا که در زیر بنای این ضمانتها نیز اخلاق حضور کم رنگی دارد، باز هم نسبت به ضمانتهای اجرایی قرآن از ضعف و نقصان برخوردار است.
عدم افراط وتفریط در قرآن:
قرآن در جهت حقوق کودک افراط و تفریط نکرده است؛ بدین معنا که آنچه حق کودک بوده کامل و تمام گفته است و هر دو جنبه مادی و معنوی حقوق را مطرح کرده است و حتی بیشتر از حقوق مادی به حقوق معنوی و اخلاقی پرداخته است.
نگاه همه جانبه قرآن:
قرآن نگاه همه جانبه دارد؛ زیرا حق و تکلیف را با هم جمع کرده است؛ یعنی در قبال حقوق کودک، برای او وظایفی هم قائل شده است؛ مثلاً در سوره نور وظایفی را برای کودک در رعایت حقوق والدین مطرح میکند؛ (یأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لِیسْتَئْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیمنُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یبْلُغُواْ الْحُلُمَ مِنکُمْ ثَلثَ مَرتٍ مِّن قَبْلِ صَلَوةِ الْفَجْرِ وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُم مِّنَ الظَّهِیرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَوةِ الْعِشَآءِ ثَلثَ عَوْرتٍ لَّکُمْ لَیسَ عَلَیکمْ وَلَا عَلَیهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوفُونَ عَلَیکُم بَعْضُکُمْ عَلَى بَعْضٍ کَذلِکَ یبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیم وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفلُ مِنکُمُ الْحُلُمَ فَلْیسْتَئْذِنُواْ کَمَا اسْتَئْذَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَذلِکَ یبَینُ اللَّهُ لَکُمْ ءَایتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیم)(نور/ 58ـ59)؛"اى کسانى که ایمان آوردید! باید کسانى (از بردگان) که مالک شدهاید و کسانى (از کودکان) که به بلوغ نرسیدهاند، در سه مرتبه از شما رخصت بگیرند: پیش از نماز صبح، و هنگام نیمروز که لباسهاى (رسمى) خود را فرو مىنهید، و بعد از نماز عشا، [اینها] سه (وقت مخصوص) امور جنسى شماست؛ که بعد از آن (زمان) ها هیچ گناهى بر شما و بر آنان نیست (که بدون رخصت وارد شوند، چراکه) برخى از شما بر (گرد) برخى (دیگر) از شما مىچرخید؛ اینگونه خدا آیات را براى شما روشن بیان مىکند، و خدا داناى فرزانه است.و هنگامى که کودکان شما به بلوغ مىرسند پس باید (در همه اوقات براى ورود به اتاق خصوصى پدر و مادر) رخصت بگیرند، همان گونه که کسانى (از بزرگسالان) که پیش از آنان بودند رخصت مىگرفتند؛ اینگونه خدا آیاتش را براى شما روشن بیان مىکند، و خدا دانایى فرزانه است.
توجه به جزییات حقوق کودک:
قرآن حتی به جزئیات حقوق هم اشاره کرده است؛برای نمونه، حق شیرخوارگی و حق اسم برای کودک را به طور مفصل چنین شرح میدهد: (وَالْوَالِدَاتُ یرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَینِْ کاَمِلَینِْ لِمَنْ أَرَادَ أَن یتِمَّ الرَّضَاعَه وَعَلىَ المَْوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَکِسْوَتهُُنَّ بِالمَْعْرُوفِ لَاتُکلََّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةُ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلىَ الْوَارِثِ مِثْلُ ذَالِکَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِّنهُْمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَیهِْمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْترَْضِعُواْ أَوْلَادَکمُْ فَلاَجُنَاحَ عَلَیکمُْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّا ءَاتَیتُم بِالمَْعْرُوف وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ بمَِا تَعْمَلُونَ بَصِیر) (بقره/ 33)؛
«مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شیر مىدهند. (این) براى کسى است که بخواهد دوران شیرخوارگى را تکمیل کند. و بر آن کس که فرزند براى او متولّد شده [پدر]، لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته (در مدت شیر دادن بپردازد حتى اگر طلاق گرفته باشد.) هیچ کس موظّف به بیش از مقدار توانایى خود نیست! نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به کودک را دارد، و نه پدر. و بر وارث او نیز لازم است این کار را انجام دهد [هزینه مادر را در دوران شیرخوارگى تأمین نماید]. و اگر آن دو، با رضایت یکدیگر و مشورت، بخواهند کودک را (زودتر) از شیر بازگیرند، گناهى بر آنها نیست.( رشیدپور.1378 .ص76) و اگر (با عدم توانایى، یا عدم موافقت مادر) خواستید دایهاى براى فرزندان خود بگیرید، گناهى بر شما نیست به شرط اینکه حق گذشته مادر را به طور شایسته بپردازید. و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و بدانید خدا، به آنچه انجام مىدهید، بیناست!»(کاتوزیان..1375ص33)
(یا زَکَرِیا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَمٍ اسْمُهُ یحَْیىَ لَمْ نجَْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِیا) (مریم/ 7)؛ «اى زکریا! ما تو را به فرزندى بشارت مىدهیم که نامش «یحیى» است و پیش از این، همنامى براى او قرار ندادهایم».( بهشتی.1377ص54) (وَإِنىِّ سَمَّیتهَُا مَرْیمَ وَإِنىِّ أُعِیذُهَا بِکَ وَ ذرِّیتَهَا مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیم) (آل عمران/ 36)؛ «من او را مریم نام گذاردم و او و فرزندانش را از (وسوسههاى) شیطان رانده شده، در پناه تو قرار مىدهم». اما در مقابل، کنوانسیون یا به این جزئیات بسیار مهم که هیچ یادکردی از آن نمیکند، و مانند حق شیرخوارگی یا اگر از آن یاد کرده است مانند حق اسم، صرفاً کلی و بدون دادن هرگونه روش و الگو میباشد.(لباف.1385ص44)
تاکید بر خانواده:
قرآن ساختارهای مناسب برای تأمین حقوق کودک را نیز پیشبینی کرده است، مثلاً در درجه اول خانواده یعنی پدر و مادر (بقره/ 233)، سپس اطرافیان و دوستان یعنی اجتماع (نساء/ 6) و آنگاه حکومت اسلامی (یوسف/ 21) است و بیشترین تأکید قرآن بر روی خانواده است.(جهانگیر.1382ص87.)
قایل شدن حقوق حتی برای جنین:
قرآن در مراحل جنینی از کودک با عنوان «انسان» یاد میکند: (وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلاَلَةٍ مِن طِینٍ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَّکِینٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ) (مومنون/ 12 و 14) «و به یقین، انسان را از چکیدهاى از گِل آفریدیم؛ سپس او را آب اندک سیالى در جایگاه استوار [= رحم] قرار دادیم؛ سپس آب اندک سیال را به صورت [خون بسته] آویزان آفریدیم؛ و [خون بسته] آویزان را به صورت (چیزى شبیه) گوشت جویده شده آفریدیم؛ و گوشت جویده شده را به صورت استخوانهایى آفریدیم و بر استخوانها گوشتى پوشاندیم؛ سپس آن را به صورت آفرینش دیگرى پدید آوردیم؛ و خجسته باد خدا، که بهترین آفرینندگان است!».(بختیار نصر آبادی.1388.ص87)
همچنین قرآن در بحث از ارث میفرماید: (یوصِیکُمُ اللّهُ فِی أَوْلاَدِکُم لِلْذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیینِ...)؛ (نساء/ 10). این تعبیر نشان از این دارد، که قرآن جنین را هم دارای حقوقی میداند؛ به همین سبب فقها نیز به ارث بردن جنین فتوا دادهاند. در قانون مدنی نیز چنین آمده است: باید برای جنین سهمالارث کنار گذاشته شود (ماده 875 و 878 قانون مدنی) همچنین حق نفقه نیز دارد (ماده 1109 قانون مدنی). (اسعدی، حسن.1387 ،ص 416)؛
قایل شدن حق اخروی برای کودک:
در تمامی آیات قرآن توجه به حیات اخروی و خط فکری صحیح بر عهده والدین نهاده شده و از حقوق کودک شمرده شده است.حیات اخروی از مهمترین حقوق کودک، بلکه مهمترین حق انسانی است،آیات قرآنی در این زمینه بسیار است. (وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى لَکُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلِّا وَأَنْتُم مُسْلِمُون أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ یعْقُوبَ المَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قَالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَإِلهَ آبَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمعِیلَ وَإِسْحقَ إِلهاً وَاحِداً وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُون) (بقره/ 132-133)؛ «و ابراهیم و یعقوب (در واپسین لحظات عمر) فرزندان خود را به این آیین وصیت کردند (و به فرزندان خویش گفتند:) «فرزندان من! خداوند این آیین پاک را براى شما برگزیده است و شما جز به آیین اسلام [تسلیم در برابر فرمان خدا] از دنیا نروید. آیا هنگامى که مرگ یعقوب فرا رسید، شما حاضر بودید؟ در آن هنگام که به فرزندان خود گفت: «پس از من، چه چیز را مىپرستید؟» گفتند: «خداى تو، و خداى پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا را، و ما در برابر او تسلیم هستیم».(امینی.1384) (یابُنىََّ إِنهََّا إِن تَکُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَکُن فىِ صَخْرَةٍ أَوْ فىِ السَّمَاوَاتِ أَوْ فىِ الْأَرْضِ یأْتِ بهَِا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیر) (لقمان/ 16)؛ «پسرم! اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگى یا در (گوشهاى از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت براى حساب) مىآورد. خداوند دقیق و آگاه است!» (وَهِىَ تجَْرِى بِهِمْ فىِ مَوْجٍ کاَلْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فىِ مَعْزِلٍ یبُنىََّ ارْکَب مَّعَنَا وَلَا تَکُن مَّعَ الْکَافِرِین) (هود/ 42)؛ «وآن کشتى، آنها را از میان امواجى همچون کوهها حرکت میداد (در این هنگام) نوح فرزندش را که در گوشهاى بود، صدا زد: «پسرم! همراه ما سوار شو، و با کافران مباش.» (وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لاِبْنِهِ وَهُوَ یعِظُهُ یابُنىََّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ) (لقمان/ 13)؛ (به خاطر بیاور) هنگامى را که لقمان به فرزندش ـ در حالى که او را موعظه مىکرد ـ گفت: «پسرم! چیزى را همتاى خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگى است.(اسعدی، حسن.1387ص66
موانع وچالشهای حقوق کودک در ایران
1-ابهام در تعاریف:
الف) سن کودک:
کنوانسیون حقوق کودک در ماده یک خود به تعریف کودک می پردازد و تمامی افراد زیر١٨ سال را کودک دانسته است. ولی با اینحال در ادامه این ماده یک قیدی آورده با این عبارت« مگر اینکه بر اساس قانون لازم الاجرای داخلی کشورها ، سن بزرگسالی زودتر از این موعد حاصل شود.» یعنی خود کنوانسیون موجبات تزلزل و ابهام را در مورد سن کودکان پدید آورده و نهایتاً تعیین سن و معیار کودکی را به قوانین داخلی دولتهای عضو ارجاع داده است. در قانون مجازات اسلامی ایران باوجود اصلاحات جدیدبازهم خالی از اشکال نیست. این قانون به تصریح سن مسئولیت و یکسان سازی مسئولیت بدون توجه به جنسیت در جرائم تعزیری پرداخته و به مجازات پلکانی روی آورده است و شدت مجازات را بنا بر سن و جرم ارتکابی با هدف تربیت و تادیب مشخص نموده است. در این قانون در ماده١٤٧ خود سن بلوغ و مسئولیت کیفری را برای دختران٩ سال و برای پسران١٥ سال تمام قمری عنوان نموده و در ماده١٤٨ نیز برای افراد نابالغ بجای مجازات، اقدامات تامینی و تربیتی پیش بینی نموده است. همچنان تشتت و تعارض در سن کودکی وجود دارد. درفصل دهم این قانون و از ماده٨٨ تا ٩٥ آن در مورد مجازات های تعزیری نسبت به کودکان بزهکار است. نکته قابل توجه در ماده این فصل این است که ملاک سنی تعیین مجازات در جرایم تعزیری را بر اساس تاریخ هجری شمسی عنوان نموده در حالیکه در تبصره٢ همین همچنان ملاک سنی تعیین مجازات ماده در قصاص و حدود تاریخ هجری قمری تعیین شده است. ضمنا در این تبصره جهت جرایم موجب حد یا قصاص از افراد نابالغ ١٢ تا ١٥ سال قمری نام برده که ممکن است این شبهه را ایجاد کند که چون هر دختر ٩ ساله ای بالغ بحساب می آید در نتیجه مشمول تمهیدات مناسب این ماده نمی شود و به نوعی تبعیض آمیز برخورد شده است. تا قبل از سال٦١ سن ١٨ سالگی سن رشد بود که در اصلاحیه٦١ در ماده١٢١٠ قانون مدنی برای دختران٩ سال تمام قمری و برای پسران١٥ سال تمام قمری به عنوان هم سن رشد و هم بلوغ شناخته است. ماده ١٢١٠ قانون مدنی نیز سن رشد را سن بلوغ دانسته است و این در حالی است که در ساحتهای مختلف اجتماعی مثل سن گرفتن گواهینامه رانندگی و گذرنامه و غیره همچنان ١٨ سالگی سن رشد به حساب می آید. قانون حمایت از کودکان و نوجوانان ٢/٢/٨٢ نیز کلیه افراد زیر١٨ سال را مشمول حمایت آن قانون دانسته است. در عین حال وقتی به انتخابات میرسیم سن بلوغ و سن شرکت در انتخابات ورود به ١٦ سالگی است و وفق ماده ٧٩ قانون کار، سن کار کردن در ایران بالای ١٥ سال تمام است.
ب) تنبیه:
حد تنبیه و تأدیب کودکان توسط والدین چه در قانون کیفری (مجازات اسلامی) و چه در قانون مدنی معین و مشخص نیست، ماده ١١٦٨ قانون مدنی ، آنگونه که « نگاهداری و تربیت اطفال را هم حق و هم تکلیف ابوین می داند» ولی مرجع تشخیص عدم انجام صحیح این تکلیف و ضمانت اجرای آن مشخص نیست. ضمن اینکه دست آنها باز می گذارد که به بهانه حق تربیت طفل هر عملی ولو نادرست را بدون نظارت قانونی انجام دهد. وفق ماده ١١٧٧ق.م نیز « طفل باید مطیع ابوین خود بوده و ... » از مصادیق قانونی تسلط بر کودک و مجوزی قانونی برای ایذاء کودکان و نوجوانان است. ماده ١١٧٩ ق.م که تنبیه طفل را در حق ابوین دانسته و آن را محدود به حدود تأدیب نموده است. در بند ت ماده ١٥٨ قانون مجازات اسلامی جدید نیز چنین آمده که اعمال اقدامات والدین و اولیای قانونی و سرپرستان صغار و محجورین که به منظور تأدیب یا حفاظت آنها انجام شود مشروط به اینکه اقدمات مذکور در حد متعارف، تأدیب و محافظت باشد جرم محسوب نمی شود. قانونگذار در این ماده اولاً ؛ منظور از تنبیه را مشخصاً تعیین نموده که آیا معنای مفهومی آن یعنی متنبه کردن و اگاه کردن کودک نسبت به عمل اشتباه است یا معنای عرفی آن که کتک زدن و آزار دادن اوست؟!، ثانیاً ؛ قانونگذار در این ماده و مواد دیگر با آوردن عبارت « خارج از حد تأدیب » و « حدود متعارف» حد و حدود مجاز تنبیه ، منظور دقیق و عینی از کلمه تأدیب ، نوع و میزان تأدیب و تربیتی که کودک به آن نیاز دارد را مشخص ننموده تا بتوان خارج از حدود آن را تشخیص داد. و این موارد ممکن است موجبات آزارهای جسمی ، جنسی و روحی - روانی کودکان را برای والدین و سرپرستان ناآگاه و نالایق را فراهم آورد.. بنابراین در خصوص کودک آزاری در درون خانواده حقوق کیفری ایران همچنان با خلع های قانونی مواجه است. در راستای ممانعت از بزه دیدگی جسمانی اطفال در حقوق جزای ایران ، اقدام مثبتی انجام داده است، لیکن موارد دیگر کودک آزاری علیرغم آنکه تحقیقات و آمار نشان داده است که بیشترین کودک آزاریهای جسمی ، جنسی و روانی در داخل خانواده و بر اثر خشونت های خانگی صورت می گیرد، مورد بی توجهی قانونگذار واقع شده است. در قوانین ما تنبیه به قدر کفایت برای تربیت فرزند اشکالی ندارد و تادیب محسوب میشود اما از کلماتی مانند «تنبیه»، «به قدر کفایت» و«درحد متعارف» تعریف روشنی ارایه نشده است. زیرا حد متعارف تنبیه در یک خانواده روستایی کم سواد با یک خانواده شهری و یک خانواده تحصیل کرده مرفه یکسان نیست. یکی پشت دست کودک زدن و دیگری کمربند باز کردن و حبس کردن را تنبیه تلقی میکند. لذا خلاء قانونی موجود در حقوق کودکان از یک طرف کودکان را آسیب پذیرتر و از طرف دیگر سرپرستان و والدین و آزارگران کودکان را جریتر میکند و به خاطر مالکیت پدر نسبت به فرزند در بسیاری از موارد افراد مطلع از این ناهنجاریها عنوان میکنند که اجازه مداخله و گزارش به پلیس را ندارند به دلیل اینکه :فرزند پدر دارد.
ج) کودک آزاری :
سازمان بهداشت جهانی در تعریف کودک آزاری آورده است : آسیب یا تهدید سلامت جسم و روان و یا سعادت و رفاه و بهزیستی کودک به دست والدین یا افراد دیگر که نسبت به او مسئول هستند .به عبارت دیگر هرگونه رفتار یا نارسایی از طرف والدین یا هر کسی که سرپرستی کودک را به عهده دارد که منجر به مرگ کودک، صدمات و آسیب های روحی، آزارهای جنسی و یا استثمار کودک شود، کودک آزاری تلقی می شود. بدرفتاری با کودکان معمولاً در چهار حوزه مورد بررسی قرار می گیرد : ١-کودک آزاری جسمی (Physical child abuse)،٢کودک آزاری عاطفی ( Emotional child abuse ) ٣-بیتوجهی یا غفلت ( Neglect ) ٤- کودک آزاری جنسی ( sexual child abuse ). مهمترین قانونی که بطور اختصاصی در مورد کودکان و نوجوانان وجود دارد قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب١٣٨١ است که در ماده ٢ تصریح می کند « هر نوع آزار و اذیت کودکان و نوجوانان که موجب شود به آنان صدمات جسمانی یا روانی و اخلاقی وارد شود و سلامت جسم و روان آنان را به مخاطره اندازد ممنوع است ». براساس این قانون کودکآزاری از جرائم عمومی محسوب میشود و نیاز به شاکی خصوصی ندارد٬ یعنی هرکس میتواند به محض دیدن مورد کودکآزاری آن را گزارش دهد و دادستان هم بهعنوان مدعیالعموم باید موضوع را پیگیری کند. حداکثر مجازاتی که در این قانون پیش بینی شده است ٦ ماه تا یکسال حبس و ١ تا ٢ میلیون تومان جزای نقدی است. کمیته حقوق کودک سازمان ملل متحد، با تاکید بر لزوم قانونگذاری خاص در این خصوص، از تمام دولتها خواسته است که در قوانین کیفری خود، استثمار جنسی و فحشاء و قاچاق کودکان را به عنوان جرایمی مهم و با حداکثر مجازات برای مرتکبان پیشبینی کنند و اطفال را بدین وسیله، مورد حمایت کیفری بیشتر قرار دهند. در خصوص هرزه نگاری یا پورنوگرافی کودکان که آزار جنسی محسوب می شود، در قوانین کیفری ایران، تنها در ماده ٨٦٦ قانون مجازات اسلامی جدید به طور کلی و عام برای تهیه تصاویر و فیلم و غیره که خلاف عفت عمومی باشد مجازات پیش بینی نموده است. نه در این ماده و نه جای دیگر بطور خاص به حمایت کودکان در قبال این انوع کودک آزاری تمهیدات قانونی درنظر گرفته نشده است.، البته در کشورهای پیشرفته تر مجازات های بسیار سنگینتری مثل عقیم کردن و حبس های طولانی مدت و یا تحت نظر گرفتن به مدت٢٠ سال اعمال می شود. در قوانین فعلی ایران در مورد قاچاق کودکان بطور خاص جرمانگاری انجام نشده است و قوانین و مقررات جداگانهای برای ممنوعیت قاچاق اطفال وجود ندارد.( آقا بیگلویی، عباس .1380.ص43)
2- فقر فرهنگی:
کنوانسیون حقوق کودک در دیباچه خود به نقش مهم فرهنگ در تحقق اهداف کنوانسیون تصریح میکند.از طرفی دین مبین اسلام نیز همواره والدین را به حسن رفتار با فرزندان خویش دعوت میکند و این گونه سعی در آماده کردن بستر فرهنگی مناسب برای رشد کودکان دارد. از اشتراکات آموزههای اسلامی و کنوانسیون حقوق کودک اتفاق آرای آنها بر این است که تلقی کودک به مثابه یک شیء در تملک والدین پذیرفته نیست. بلکه کودک دارای حقوقی مشخص است و این حقوق تکالیفی بر دوش خانواده ایجاد میکند. ایجاد چنین نگاهی بر جامعه به خودی خود میتواند زمینهساز حرکتی رو به جلو شود. خاصه آنکه به عقیده جرم شناسان، اکثر کودک آزاریهای موجود در جامعه (که بالغ بر بخش اعظم موارد کودک آزاری میشود) برآمده از نگاه شیء محور به کودک است. چنین دیدگاهی به والدین اجازه میدهد که به صلاحدید خود تمامیت جسمانی و عاطفی کودک را نقض کنندومتاسفانه در جامعه اسلامی ایران نهادی برای نظارت براین طرز تفکر وجود ندارد . دولت به وظایف خود در همان حدی که خود پذیرفته و در قوانین داخلی اش آورده، عمل نمی کند، از جمله آموزش کودکان و خانواده ها، پذیرفتن کودک به عنوان یک موجود مستقل، توجه به نهاد خانواده و ....لذا این عوامل باعث شده که مسایل و مشکلات کودکان در ایران از حالت بهنجار خود خارج شده و نیازمند عزم و اراده ملی و همگانی برای جبران مافات خود باشد.
3-نبود جامعه آماری دقیق:
نباید به سادگی از اهمیت مطالعات آماری در ارزیابی وضعیت حقوق کودکان چشم پوشی کرد. تجربه دیگر کشورها نشان داده که بدون مطالعات آماری دقیق و شفاف توجه قوای حاکم بر بهبود وضعیت کودکان جامعه غیرممکن است. به عنوان مثال آمار پلیس بریتانیا در سال 2013 حاکی از این بوده که 37 درصد از قربانیان تجاوز جنسی در انگلستان دارای سنی پایینتر از 18سال بودند. اگر چه آمارهایی از این دست نشان دهنده واقعیتهای تلخ اجتماعیاند و روبهرویی با آنها به غایت مشکل است. اما همین اعداد و ارقام هستند که به سیاستمداران و قانونگذاران دورنمایی از مصائب کودکان میدهند و آنها را ترغیب به اصلاح سیاستهای خود درقبال کودکان میکنند. درعین حال این اعداد و ارقام نهادها و فعالان اجتماعی را به حرکت سریع برای افزایش آگاهیهای اجتماعی وامیدارند. چنانچه در انگلستان از سال 2013 سیاستمداران، حقوقدانان، جرم شناسان و فعالان جامعه مدنی توجه خود را بیش از پیش معطوف به سوءاستفادههای جنسی از کودکان کردهاند. با این حال به نظر میرسد که اهمیت مطالعات آماری بخصوص در مواردی که به علت مختصات ویژه خود جزو تابوهای فرهنگی محسوب میشوند، آن چنان که باید درک نشده و در نتیجه، ما بشدت با فقدان مطالعات آماری در زمینههایی همچون کودک آزاری و خشونت خانگی علیه کودکان روبهرو هستیم. نبود مطالعات آماری در این زمینه میتواند سبب ساز افزایش رقم سیاه بزهکاری در جامعه شود و این امر نتیجهای جز وارد آمدن آسیبهای بیشتر بر پیکره و روح کودک و جامعه در بر نخواهد داشت.(احمدی نیاز .حسین1395)
4-موانع قانونی:
به نظر می رسد موانع قانونی در ایران یکی از مهمترین موانعی است که در جهت اجرای حقوق کودک وجود دارد، لذا در اینجا به بعضی از این موانع اشاره می گردد:
الف:مطابق ماده 220 قانون مجازات اسلامی هرگاه پدر و جد پدری، فرزندش را بکشد، قصاص نمیشود و به پرداخت دیه قتل و تعزیر محکوم میشود، در حالی که بسیاری از قتلهایی که در خانه صورت گرفته توسط پدر بوده است اما قانون پدر را از این امر مستثنی میداند. در حالی که طبق ماده223 قانون مجازات اسلامی هرگاه فرد بالغی طفل نابالغی را بکشد قصاص میشود در قوانین نیز سقط جنین مجازات دارد و این سوال مطرح میشود که چطور زمانی که جنین هنوز متولد نشده و تودهای از سلول است کشتن او جرم تلقی میشود اما وقتی همان جنین به دنیا میآید و مثلا 5 ساله میشود کشتن او برای پدر قصاص ندارد. چطور اگر مردی فرزند 5 ساله همسایه را بکشد، قصاص میشود در حالی که اگر فرزند خودش را بکشد که خشونت آن به مراتب بیشتر است، شامل قصاص نمیشود؟
ب: کودکانی که در ایران از مادرایرانی و پدر غیرایرانی متولد میشوند فاقد شناسنامه هستند و این به معنی بیهویتی کامل فرد و از مصادیق بارز کودک آزاری است زیرا کودک بدون خواسته خود بلکه با تایید و موافقت خداوند به دنیا آمده است. نداشتن شناسنامه به معنی این است که فرد هویت ندارد و از داشتن حق نام، تابعیت، شغل، تحصیلات و نظام وظیفه محروم است بنابراین دولت موظف است به کودکانی که بدون اراده خود به دنیا آمدهاند شناسنامه بدهد.
ج: تبعیض همیشه ناخوشایند و ناپسند است و از مسائلی است که روانشناسان نیز بر آن تاکید میکنند از جمله موارد تبعیض این است که مسوولیت کیفری در دختران 9 سال و در پسران 15 سال است و مجازات یک دختر 5 /9 ساله اندازه یک مرد 40 ساله است که این ازمصادیق کودکآزاری است. آنچه که در ایران سن مسوولیت کیفری شناخته شده است با واقعیتهای جغرافیایی، روانشناختی و پزشکی ایران مطابقت ندارد در نتیجه پایین بودن سن مسوولیت کیفری و تبعیض آن با پسران از مصادیق کودک آزاری است
د: هر چند مسوولیت کیفری دختران در قانون ایران 9 سال است اما اگرهمان دختر 13 یا 14 ساله شد و جرمی در مورد او رخ داد شهادت او برای دادگاه ارزشی ندارد. لذا باید شهادت کودک در مورد اینکه چه آسیبی به او وارد شده و چه اتفاقی برایش رخ داده حائز ارزش باشد.
ی: طبق اصل 30 قانون اساسی تحصیل رایگان کودکان و تربیت بدنی باید به طور رایگان در همه سطوح و تا پایان دوره متوسطه تا حد امکان فراهم شود که این مساله در ماده 28 کنوانسیون نیز درقالب اجباری و رایگان بودن تحصیل کودکان تا پایان ابتدایی وجود دارد.اما با وجود اصل 30 قانون اساسی چقدر کودک آدامس فروش، واکسی و گل فروش وجود دارد یا چقدر در استانهای محروم ریزش تحصیلی در مقاطع مختلف وجود دارد که اکثر آنها را نیز دختران تشکیل میدهند. آیا کسی هست که بررسی کند پدران و مادران این کودکان دارای چه مشکلاتی هستند؟ همچنین طبق بند 4 اصل 30 قانون اساسی پدر و مادر یا سرپرست قانونی کودک که وظیفه نگهداری او را برعهده دارند موظف هستند موجبات تحصیل فرزند خود را فراهم کنند در غیر این صورت حکم قضایی دریافت میکنند. ولی تابحال پدری به خاطر عدم تحصیلی فرزندش تحت تعقیب قرار نگرفته است.(احمدی نیاز .حسین1395)
5-عدم انعطاف پذیری:
کنوانسیون حقوق کودک در ایران انعطاف پذیر نیست. زیرا در ایران بر اساس مذهب بین کودکان تبعیض قایل می شوند؛ یعنی بر حسب اینکه خانواده کودکی مسلمان باشد یا غیر مسلمان در وضعیت حقوقی او تغییرات فاحشی رخ می دهد. مثلا دیه هر فرد مسلمان (اعم از زن یا مرد، دختر یا پسر) دو برابر دیه فرد غیر مسلمانی است که مذهبش به رسمیت شناخته شده است. همچنین طبق ماده ۲۲۳ قانون مجازات اسلامی، هرگاه بالغ نابالغی را بکشد قصاص می شود، اما قصاص یعنی کشتن قاتل فقط در صورتی امکان پذیر است که مقتول مسلمان باشد ولی اگر غیر مسلمان باشد قصاص وجود ندارد و فقط باید به خانواده مقتول دیه پرداخت کند (ماده ۲۰۷ قانون مجازات اسلامی) .
3-عدم جامعیت:
منظور از جامعیت توجه به تمام جنبه های رشد و زندگی کودک از جمله رشد جسمی، ذهنی، عاطفی، روانی و اجتماعی کودک است، که متاسفانه این ویژگی هم در قوانین داخلی ایران به طور کامل رعایت نشده است، زیرا در قوانین ایران به کودک به چشم شیئ متعلق به پدر و خاندان پدری نگاه می کنند و از این رو پدر حقوق و مسوئلیت بیشتری نسبت به فرزندان دارد. طبق ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی« برای نگهداری طفل مادر تا دوسال از تاریخ ولادت او اولویت خواهد داشت. پس از انقضاء این مدت حضانت با پدر است مگر نسبت به اطفال اناث که تا سال هفتم حضانت آنها با مادر خواهد بود»، بنابراین همانطوریکه از این ماده برمی آید، در این ماده اصلا به عقاید و خواسته های کودک و همچنین وضع روحی او هیچ توجهی نمی شود، لذا حقوق کودک در ایران از جامعیت لازم برخوردار نیست.
راهکارها:
1. توجه بیشتر دولت به حقوق کودکان اولین و مهمترین راهکار برای اجرای کامل کنوانسیون و احقاق حقوق کودکان ایرانی است. زیرا طبق ماده 4 کنوانسیون کشورها پس از پیوستن به کنوانسیون حقوق کودک موظف اند اقدامات لازم را برای این کار انجام دهند، در حالیکه دولت ایران این وظیفه را به درستی انجام نمیدهد. لذا دولت ایران می تواند با عمل کردن به قوانین کنوانسیون، حمایتهای قانونی و محکمی از کودکان انجام دهد.
2. از آنجا که نهاد خانواده اولین ومهمترین جایگاه رشد و پرورش کودک است و تحقق بسیاری از حقوق کودکان در گرو سلامت و امنیت و آسایش خانواده است، بنابر این توجه به نهاد خانواده می تواند در جهت احقاق حقوق کودکان بسیار موثر باشد.
3. توجه ویژه به زنان ومادران و تلاش در راه آموزش، رشد و پرورش آنان و رفع نیاز ها و موانع پیشرفت آنها در زمینه های مختلف. زیرا بدون مشارکت زنان تحقق حقوق کودک امکان پذیر نیست
4. در کشور ما مرجع قانونی، مرکز اطلاع رسانی و مکان امنی که کودک در صورت ضرورت بتواند به آنجا مراجعه کند وجود ندارد، لذا وجود مرجعی واحد و یکپارچه برای کودکان با عنوان شورای عالی کودک می تواند مشکلات این قشر عظیم را به حداقل برساند.
5. وجود مکان های امن برای نگهداری از کودکان آسیب دیده، می تواند در جهت احقاق حقوق کودکان و کاهش آزار و اذیت آنها بسیار مثمر ثمر باشد. زیرا وقتی کودکی مورد تجاوز ناپدری خود قرار می گیرد، در صورت وجود مکانی امن برای وی، دیگر مجبور به بازگشت به خانه ناپدری خود و تحمل آزار بیشتر نیست و می تواند در آن مکان امن به راحتی و بدون آزار اذیت به زندگی خود ادامه دهد
6. آگاهی و آموزش دادن نیز می تواند در جهت احقاق حقوق کودکان نقش بسیار موثری ایفا کند.زیرا بسیاری از مردم از قوانین بیاطلاعند؛ به طوریکه والدین، بسیاری از اعمال خود از جمله کتک، تهدید و حتی حبس کودکان را شیوه ای تربیتی تلقی میکنند. لذا آموزش و آگاهی دادن به مردم علاوه بر اینکه از وظایف دولت است، می تواند در جهت تحقق حقوق کودکان مفید باشد.
7. ایجاد مراکز مشاوره یکی دیگر از راهکارهای موثر در جهت احقاق حقوق کودکان می باشد. توضیح اینکه مراکز مددکاری و مشاوره دولتی و خصوصی باید با حمایت دولت به ارایه مشاورههای حمایتی- آموزشی بپردازند و به صورت رایگان به قربانیان و کودک آزارها خدمات مشاوره بدهند. زیرا در بسیاری از موارد خود آزاررسان ها نیازمند آموزشاند و از روی نااگاهی دست به این کارها میزنند. انجام مشاورهها میتواند به صورت حضوری، تلفنی، آگاهی بخشی، کنترل خشم و مهارتهای حل مساله برای جوانها و نوجوانها صورت گیرد تا در آینده بزرگسالان جامعه بر رفتارهایشان کنترل داشته باشند و اتفاقی که برای خودشان افتاده، تکرار نشود. همچنین باید در دادگاه اطفال مددکار و روانشناس حضور داشته باشد و کودکان حتما از وکیل برخوردار باشند، به خصوص در موارد کودکآزاریهای جنسی که کودک از مطرح کردن آن وحشت دارد، وجود یک روانشناس یا مددکار اجتماعی الزامی است، زیرا او میتواند از طریق مصاحبه با کودک بدون اینکه او را تحت فشار اخلاقی قرار دهد این واقعیت را کشف کند که آیا کودک مورد آزار قرار گرفته یا خیر؟
8. ایجاد نظام گزارش دهی اجباری هم می تواند به عنوان یک راهکار مهم دیگر تلقی شود. زیرا در بسیاری از موارد دختران و پسران مورد آزار قرار گرفته با تهدید همان آدم مواجه میشوند و به دلیل ترس و وحشت از او شکایت نمیکنند. حتی در بسیاری از اوقات خانوادهها فکر میکنند اگر مسالهای را به کودک نگویند بهتر است در حالیکه کودکان از طریق همسالان و رسانهها در جریان اطلاعات قرار میگیرند. پس بهتر است که والدین به جای پاک کردن صورت مساله واقعیات را برای کودک توضیح دهند و بدانند که با مطرح نشدن این مسائل نمیتوانیم منکر وجود آنها شویم. بنابراین باید گزارشدهی را به کودکان آموزش دهیم و در آنها ایجاد مصونیت بکنیم.
9. باید علاوه بر قوانین درعمل نشان دهیم که کودکان دارای کرامت انسانی هستند و این کار از طریق مشارکت دادن آنها در مسائل مربوط به خود، رفع تبعیض و تامین نیازهای اولیه کودکان مانند خوراک و پوشاک و امنیت امکانپذیراست.
10. همچنین مواردی از قبیل شناخت و درک فرزند، شناختن و تربیت استعدادهای فردی کودک، آموزش بازی زندگی به فرزند، آموزش راه عشق و دست یافتن به عشق خویشتن، خانوادگی، زناشویی، شغلی و فرهنگی به کودک، جلوگیری از وارد کردن صدمات احساسی و درونی به فرزند، ارج نهادن به کودک می تواند در جهت احقاق حقوق کودک موثر واقع شود.
11. حتیالامکان حدود اختیارات و وظایف خانواده و حتی دولت را به روشنی ترسیم نموده و قوانینی را که دست خانواده و دولت را برای تضییع و یا محدود کردن حقوق کودک بازمیگذارد حذف یا تعدیل نمود. همچنین میتوان برای کنترل عملکرد خانواده و نیز دولت سازمانی تحت عنوان ناظر ایجاد نمود تا نظارت و کنترل لازم را در این خصوص اعمال نماید، البته این سازمان باید نسبت به فرهنگ جامعه و نقش خانواده در تامین و حمایت از حقوق کودک آگاهی لازم و کافی را داشته باشد. حقوق والدین و تکالیف آنها نسبت به کودکانشان و حقی که کودک بر آنها دارد و به طور کلی رابطه کودک و والدین باید در چارچوب نهاد خانواده با توجه به فرهنگ ملی ـ مذهبی شناسایی و به جامعه نشان داده شود. در پایان لازم به ذکر است که به حقوق کودکان باید از دو جنبه حقوقی و اخلاقی نگریست و یک امر بسیار حساس است که قانونگذار، والدین و دیگر اشخاص میتوانند با رعایت صحیح و احترام به آن حقوق آینده کودک و حتی جامعه را تضمین نمایند.
نتیجه گیری:
اسلا م به مثابه یک آئین همه جانبه نگر و جهان شمول‚ بی شک در همه شئون زندگی انسان‚ دارای متد و آموزه هایی است که می تواند ره گشای معضلا ت عدیده جامعه باشد. لیکن عدم دقت و هم چنین توجه صرف به ظواهر‚ موجب گردیده تا پویایی آموزه های اسلا می و غنای لا یزال وجوه متونی اسلا م‚ نادیده گرفته شود. متاسفانه امروزه جهان با معضلی به نام کودک آزاری مواجه است. این پدیده مخرب چندی است که با شدت و حدت هرچه بیشتری در متن جامعه بشری نمود یافته است. این امر مختص به یک طبقه یا مکان جغرافیایی مشخصی هم نیست. و در کشور ما نیز متاسفانه طی سال های اخیر در مواردی رخ داده و افکار عمومی را جریحه دار نموده است. با توجه به این که جامعه ما اسلا می است‚ وقوع چنین فجایعی بی تردید در تباین کامل با آموزه های اسلا می قرار دارد. در اسلا م و آیین محمدی صلی اللّه علیه وآله به کرات بر حفظ کرامت انسانی کودکان تاکید شده است. پیامبر مکرم اسلا م صلی اللّه علیه وآله از آغاز بعثت تا هنگام وفات‚ در سیره مبارک خود لزوم توجه به حقوق کودکان و حقی را که آنان بر ذمه پدر و مادر خود دارند‚ به منصه ظهور رساند و آن را به جامعه متذکر شد. در شرع مقدس اسلا م و روایات ائمه طاهرین علیهم السلا م‚ از نامگذاری صحیح کودکان گرفته تا لزوم برخورد صحیح در حوزه تعاملا ت روابط خانوادگی‚ اشاره شده است.امام سجاد و امام محمدباقر علیهما السلا م بیشترین تاکیدات را بر لزوم حفظ حقوق انسانی کودکان داشته اند. این دو بزرگوار با تاکید بر لزوم تربیت صحیح کودکان به مقولا تی اشاره کرده اند که می توان از آنها به مثابه متدی مدرن برای تعامل با کودکان بهره جست. متاسفانه توجه ظاهری صرف‚ به روایاتی که در آن حق تادیب کودکان مجاز شمرده شده است و لحاظ همین ساده انگاری و توجه به ظواهر در قوانین جزایی‚ موجب گردیده است تا شاهد نوعی تجری نسبت به نقض حقوق انسانی کودکان در جامعه باشیم. باید توجه داشت که: آزار کودکان در ایران‚ به هیچ روی شایسته فرهنگ غنی اسلا می و ملی کشورمان نیست و به همین دلیل ضرورت رجعت به منابع غنی اسلا می در این برهه از زمان نیازی خاص و تام احساس می شود. اما ایران همچنان فاصله بسیار زیادی تا اجرای کامل قوانین اسلام دارد، کودکان ایران همچنان از بسیاری از نعمت آموزش محرومند، بسیاری از کودکان در ایران فاقد شناسنامه و در حقیقت فاقد هویت اند، بسیاری از آنان هنوز مورد آزار قرار می گیرند، کودکان بسیاری به خاطر فقر و بدبختی همچنان زیر سن قانونی به سر کار می روند و حتی به کار های سخت و طاقت فرسا گماشته می شوند، همچنان کودکان بسیاری در خیابان های تهران و سایر شهرستان ها با گدایی روزگار می گذرانند و...که مهمترین دلایل این امر به دولت وفرهنگ عمومی مردم بر می گردد. زیرا:اولا: دولت جمهوری اسلامی ایران کنوانسیون حقوق کودک را به صورت مشروط پذیرفته است، ثانیا: مواردی مغایر با این کنوانسیون در قانون مدنی خود به آن افزوده است، که این قوانین در بسیاری از موارد ساده ترین حقوق کودک را نادیده می گیرد. ثالثا:دولت به وظایف خود در همان حدی که خود پذیرفته و در قوانین داخلی اش آورده، عمل نمی کند، از جمله آموزش کودکان و خانواده ها، پذیرفتن کودک به عنوان یک موجود مستقل، توجه به نهاد خانواده و ....لذا این عوامل باعث شده که مسایل و مشکلات کودکان در ایران از حالت بهنجار خود خارج شده و نیازمند عزم و اراده ملی و همگانی برای جبران مافات خود باشد.
آموزش الفبای حقوق شهروندی از مدارس
آموزش الفبای حقوق شهروندی از مدارس
«حقوق شهروندی آمیخته ای است از وظایف و مسئولیت های شهروندان در قبال یکدیگر، شهر و دولت و همچنین حقوق و امتیازاتی که وظیفه تأمین آن بر عهده مدیران شهری و دولت است». مجموعه این حقوق و مسئولیت ها حقوق شهروندی اطلاق می شود.
«حقوق شهروندی آمیخته ای است از وظایف و مسئولیت های شهروندان در قبال یکدیگر، شهر و دولت و همچنین حقوق و امتیازاتی که وظیفه تأمین آن بر عهده مدیران شهری و دولت است». مجموعه این حقوق و مسئولیت ها حقوق شهروندی اطلاق می شود.
قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز با تأکید بر جهان بینی و ایدئولوژی الهی و با شناخت ابعاد وجودی انسان حقوقی را برای فرد برشمرده است که توجه به آن ها می تواند شناخت و بصیرت انسان را برای ایجاد ارتباط درست و منطقی با دولت و همچنین افراد دیگر اجتماع، افزایش دهد و موجب سلامت و اعتدال جامعه شود.
حلقه مفقوده رفتارهای اجتماعی آگاهی نداشتن شهروندان از «بایسته های بحق» متقابلی است که بین آنان و مسئولان وجود دارد این حقوق که با عنوان «حقوق شهروندی» از آن یاد می شود کنش و واکنش های اجتماعی است که شهروندان و مسئولان ملزم به رعایت آن هستند.
دانشنامه اینترنتی علوم و اعلام (ویکیپدیا) مدعی است که اساسنامه حقوق شهروندی که در سال ۱۳۴۹ در مجلس شورای ملی ایران به تصویب رسید برداشتی آزاد از حقوق مدنی فرانسه تصویب شده در سال ۱۸۹۹ پاریس است و بسیاری از مفاد آن با ساختارهای فرهنگی و مذهبی ایران ناساگاز بوده و دقیقاً به دلیل ناهمخوانی مفاد این قانون، در هر مقطعی که از سوی پارلمان ایران مطرح شده آیین نامه های ا جرایی آن نوشته نشده یا اگر به مرحله تدوین رسیده قابلیت اجرایی در جامعه مذهبی ایران نداشته است.
حقوق شهروندی در اسناد بالادستی
وزیر آموزش و پرورش در جلسه امضای تفاهم نامه آموزش حقوق شهروندی میان معاونت ریاست جمهوری و وزارت آموزش و پرورش گفت: از اسناد بالادستی در آموزش و پرورش، سند تحول نظام آموزش در کشور است که در آن نکاتی درباره (آموزش) حقوق شهروندی پیش بینی کرده ایم.
علی اصغر فانی افزود: دانش آموز در حیطه زیستن باید مهارت های لازم را کسب کند که البته در این حوزه ضعف هایی داریم و باید برطرف شود ضمن این که نقش آموزش و پرورش در حوزه حقوق شهروندی محدود به کتاب های درسی نیست و برای افزایش دانش افراد درباره حقوق شهروندی باید به طور جدی وارد عمل شویم.
به گزارش ایلنا فانی با تأکید بر این که دانش آموز باید در قالب حقوق شهروندی بداند که چه حقوقی دارد و چه تکالیفی را باید انجام دهد ادامه داد: دانش حقوق شهروندی باید موجب تغییر نگرش افراد شود و ایجاد تغییر در افکار عمومی در جهت تبیین حقوق شهروندی دارای اهمیت است و همه باید در این جهت حرکت کنند.
تشکیل کارگروه
وی با تأکید بر این که با یک تفاهم نامه نمی توان همه مشکلات مملکت را حل کرد، افزود: در این راستا کار گروهی مشترک بین معاونت حقوقی ریاست جمهوری و وزارت آموزش و پرورش ایجاد خواهد شد و از سازمان پژوهش و برنامه ریزی کتب درسی، معاونت متوسطه، معاونت ابتدایی و معاونت پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش به عنوان عضو در این کارگروه حضور دارند تا به بررسی موضوعات مطرح در کنار نمایندگان معاونت حقوقی ریاست جمهوری در این کارگروه مشترک بپردازند و باید بدانیم اگر اعتبارات خاص برای این کار در نظر گرفته نشود، اتفاقی نخواهد افتاد چون اعتبارات موجود در آموزش و پرورش برای برنامه های این وزارت خانه در نظر گرفته شده است پس باید برای فعالیت جدید، اعتبارات لازم از سوی معاونت حقوقی یا ریاست جمهوری فراهم شود.
دانش آموزان در خط مقدم
دانش آموزان به عنوان شهروندان موثر آینده در خط مقدم آموزش حقوق شهروندی قرار دارند به همین دلیل وزارت آموزش و پرورش هم آموزش حقوق شهروندی را از مدارس شروع کرده است.
دکتر کفاش معاون پرورشی وزارت آموزش و پرورش در این باره به خراسان می گوید: بر اساس تفاهم نامه ای که بین وزارت آموزش و پرورش و نهاد ریاست جمهوری (معاونت حقوقی) به امضا رسیده وزارت آموزش و پرورش مفاد این حقوق را در قالب سرفصل های درسی، فوق برنامه های درسی و تکمیلی، جشنواره ها و اردوها به دانش آموزان آموزش خواهد داد و این آموزش ها از ابتدای سال تحصیلی ۹۴-۱۳۹۳ در قالب منشور حقوق دانش آموزی در سطوح مختلف تعلیم داده می شود.
وی در ادامه می گوید: علاوه بر این و بر اساس تفاهم نامه یاد شده در سایت های آموزشی، مجلات علمی و فرهنگی، دفترچه آموزشی و کتاب های فوق برنامه مباحث حقوق شهروندی را برای عموم مردم یا به صورت تخصصی و آموزشی برای دانش آموزان منتشر خواهیم کرد معتقدیم برای احیای موفق حقوق شهروندی، آموزش را باید از سطح دانش آموزان آغاز کنیم تا اصل فرهنگ سازی به خوبی محقق شود.
معاونت آموزشی وزارت آموزش و پرورش مدارس را سنگرهای خط مقدم تعلیم و تربیت دانست و ابزار آموزش را کتاب های درسی توصیف کرد و ادامه داد: شرط موفقیت آموزش پایه ای مفاهیم اجتماعی نظیر حقوق شهروندی، تدوین سرفصل درسی در کتاب های درسی است لذا آموزش و پرورش آموزش منشور حقوق دانش آموزی را در کتاب های درسی در دستور کار قرار داده و بر این باور است که با آموزش دانش آموزان جامعه به سوی آموزش و تبیین این حقوق هدایت خواهد شد.کفاش چندی پیش هم به ایسنا گفته بود: با منشور حقوق شهروندی که از سوی رئیس جمهور اعلام شده، هماهنگ هستیم و تکالیف ما مشخص است، موظف شدیم در سایت ها، مجلات، نشریات، فوق برنامه ها و دفترچه های ویژه و کتاب ها به این موضوع توجه کنیم و بر اساس یک برنامه، مباحث مربوط به حقوق شهروندی و حقوق دانش آموزی را به دانش آموزان آموزش دهیم.
حقوق متقابل شهروندان و مسئولان
محمدعلی آرام عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم و فناوری حقوق شهروندی را «اساس رفتارهای اجتماعی» دانسته و به گزارشگر ما می گوید: حقوق شهروندی نه یک مقوله نظری بلکه پدیده اجرایی و مصداقی است و در هر جامعه بر اساس شاکله های فرهنگی آن جامعه، این حقوق نمود عینی دارد و بهترین نماد برای نهادینه کردن حقوق شهروندی آموزش و پرورش است.
وی در ادامه می افزاید: در سه مبحث حقوق مدنی، حقوق اجتماعی و حقوق فنی، مقوله حقوق شهروندی مصداق دارد و در هر حوزه از حقوق سه گانه مسئولیت های متقابلی را برای شهروندان و دولت فراهم می کند. پس به همان اندازه که شهروندان حقوقی را از دولت طلب می کنند، حاکمیت (دولت) نیز رعایت حقوق حاکمیت را از شهروندان انتظار دارد.آرام، شهروندان را به رعایت حقوق حاکمیت ملزم می داند و در ادامه می گوید: هرکس که در چارچوب یک کشور هموطن شناخته شده باید حقوق مادی و معنوی خود را ایفا کند تا حاکمیت بتواند مدیریت فنی جامعه را فراهم کند مثلاً شهروندان باید بایسته های فرهنگی و اصول اجتماعی جامعه ایران را بپذیرند و به آن احترام بگذارند و همواره مدافع اصول اجتماعی باشند و ناهنجاری های اجتماعی را دامن نزنند، عوارض شهری و مالیات های مترتب بر درآمد را به نهادهای مالیاتی پرداخت کنند، فعالیت های اقتصادی را متناسب با اصول کسب و کار در فضای ایران ادامه دهند، در فعالیت های اجتماعی نظیر خیریه های امدادی، در فعالیت های سیاسی نظیر عضویت در نهادهای سیاسی (و احزاب)، شورای شهر و... شرکت کنند، در نظرسنجی های اجتماعی و سیاسی حضور فعالی داشته باشند، مدافع حیثیت اجتماعی کشور و شهر خود در مقابله با بیگانگان باشند و از کشور و شهر خود چهره ای سالم به نمایش بگذارند، خود را در برابر ترکیب شهری و مهندسی ملی کشور سهیم بدانند و همواره عضو فعال اجتماعی، سیاسی و اقتصادی شهر و کشور خود باشند و البته در مقابل، حاکمیت که از آن به عنوان دولت یاد می شود وظایفی در مقابل شهروندان دارد که این وظایف تنها در مقابل شهروندانی الزام آور است که خود رعایت حقوق شهروندی را کرده باشند. این همان جمله مشهوری است که «کسی که در انتخابات شورای شهر شرکت نکرده حق اظهارنظر در امور شهر خود را ندارد».
این استاد دانشگاه می افزاید: دولت نیز وظایفی دارد که شهروندان باید از آن برخوردار شوند مثلاً دولت موظف است مالیات های دریافتی از مردم و عوارض شهری پرداخت شده از سوی مردم را در موارد مشخص شده هزینه کند و گزارش آن را به مردم و شهروندان بدهد، خدمات شهری را متناسب با عوارض شهری دریافت شده از مردم فراهم کند، حق برخورداری از تحصیل را برای فرزندان شهروندان تأمین کند، فضای سالم بهداشتی را برای تأمین سلامت مردم ایجاد کند (با احداث بیمارستان ها و مراکز درمانی)، امنیت اجتماعی و روانی را برای شهروندان فراهم کند و آسایش فکری و روانی را برای شهروندان ایجاد کند، آموزش های عمومی را برای تمامی شهروندان فراهم کند و زمینه ارتقای سطح دانش عمومی مردم را ایجاد کند و ده ها مورد خدمات حاکمیتی دیگر که حقوق شهروندان محسوب می شود را تدارک ببیند و این فرهنگ را می توان از همان دوران ابتدایی در مدارس ترویج کرد و نقش نهاد آموزش و پرورش در نهادینه کردن این فرهنگ بسیار مهم است.
«سمن»ها وارد شوند
عضو نمایندگان ادواری مجلس شورای اسلامی معتقد است که سازمان های مردم نهاد (سمن) باید برای ایفای حقوق شهروندی وارد میدان شوند و از حقوق متقابل شهروندان و حاکمیت دفاع کنند.
آریان منش افزود: سازمان های مردم نهاد نظیر انجمن های اولیا و مربیان تشکل های دانش آموزی به دلیل پایگاه مردمی و جایگاه اجتماعی که دارند ارتباط مستقیم با شهروندان دارند و از سوی دیگر به دلیل رسمی بودن فعالیت های اجتماعی و سیاسی در ارتباط مستقیم با حاکمیت (در حوزه شهری با شهرداری و فرمانداری و در حوزه ملی با دولت) هستند پس به عنوان پل ارتباطی مردم و دولت باید وارد میدان شوند و از شهروندان دفاع کنند.
وی در ادامه گفت: اگرچه دولت های گذشته نگاه ویژه ای به حقوق شهروندان داشتند اما به دلیل این که رئیس دولت یازدهم خود حقوقدان است مباحث مربوط به حقوق اجتماعی از جمله حقوق شهروندی در دولت یازدهم شتاب گرفته و تدوین و تصویب و اجرای منشور حقوق شهروندی در دولت یازدهم جدی تر شده است و امید به ایفای حقوق شهروندان بیشتر.آریان منش از شهروندان هم درخواست هایی دارد: مردم باید از حقوق خود آگاهی داشته باشند و این آگاهی با حضور موثر در اجتماع و فعالیت های اجتماعی به دست می آید مثلاً مردم حق دارند که بدانند بودجه عمومی فرهنگی در شهر و کشورشان چگونه هزینه می شود. مردم باید بدانند که سهم آنان در مبلمان شهری و مهندسی محیط زندگی آنان چیست و باید آن را رعایت کنند و هزینه های آن را نیز بپردازند، مردم باید بدانند که سهم آنان از درآمدهای عمومی شهرشان چگونه هزینه می شود، شهروندان باید بدانند که ارزش حقوقی و مدنی شناسنامه ایرانی چیست و آن را از حاکمیت مطالبه کنند و دقیقاً در نقطه مقابل خواسته های مردم از حقوق خود، حاکمیت هم وظیفه دارد از حقوق مردم صیانت کند.
استفاده از تجارب
یک عضو حقوقی شورای نگهبان نیز معتقد است در تدوین منشور حقوق شهروندی که معاونت حقوقی ریاست جمهوری متولی آن شده است، باید از تجارب گذشته استفاده شود.
«ره پیک» که با خبرنگار ستاد حقوق بشر قوه قضاییه سخن می گفت افزود: منشور حقوق شهروندی هم از نظر علمی و نظری و هم از نظر علمی و اجرایی مطالب اساسی و مهم دارد و قاعده ای در مباحث بنیادین حقوقی مطرح است و آن این که همه قواعد حقوقی با واسطه کم یا زیاد به بنیان های علمی و فلسفی متناسب با خودشان ارجاع می شوند.
وی توضیح داد: اگر ارجاع مسائل حقوقی به مبانی فلسفی و اجتماعی آن انجام نشود در اجرای منشور دچار مشکل خواهیم شد و ما در طول سی و چند سال که از انقلاب اسلامی می گذرد مباحثی درباره حقوق شهروندی داشته ایم و بعضی از آن ها به قانون نیز تبدیل شده است پس ما یک تجربه در این زمینه داریم و مراکز تحقیقاتی و دستگاه های اجرایی باید از این تجربه ها استفاده کنند. ضمن آن که همیشه باید از ابتکار، کار علمی و توسعه حقوق دفاع کرد و باید بهترین راه حل، کم هزینه ترین و سریع ترین راه ها را پی گیری کرد.به هر حال به نظر می رسد که جامعه ایران از خلاء ناآگاهی شهروندان از حقوق شهروندی به شدت آسیب پذیر شده و برخی ناهنجاری های اجتماعی ناشی از اجرا نشدن منشور حقوق شهروندی است و اکنون که دولت تدبیر و امید قصد آموزش حقوق شهروندی را از سطوح دانش آموزی دارد فرهنگ سازی بایسته های فرهنگی و اجتماعی در کشور آغاز شده و دستاورد آن جامعه مدنی آشنا به حقوق شهروندی خواهد بود و در بلند مدت می توان امیدوار بود که تک تک افراد جامعه ایرانی و اسلامی ایران از حقوق انسانی و اسلامی برخوردار شوند.
آموزش الفبای حقوق شهروندی از مدارس
آموزش الفبای حقوق شهروندی از مدارس
«حقوق شهروندی آمیخته ای است از وظایف و مسئولیت های شهروندان در قبال یکدیگر، شهر و دولت و همچنین حقوق و امتیازاتی که وظیفه تأمین آن بر عهده مدیران شهری و دولت است». مجموعه این حقوق و مسئولیت ها حقوق شهروندی اطلاق می شود.
«حقوق شهروندی آمیخته ای است از وظایف و مسئولیت های شهروندان در قبال یکدیگر، شهر و دولت و همچنین حقوق و امتیازاتی که وظیفه تأمین آن بر عهده مدیران شهری و دولت است». مجموعه این حقوق و مسئولیت ها حقوق شهروندی اطلاق می شود.
قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز با تأکید بر جهان بینی و ایدئولوژی الهی و با شناخت ابعاد وجودی انسان حقوقی را برای فرد برشمرده است که توجه به آن ها می تواند شناخت و بصیرت انسان را برای ایجاد ارتباط درست و منطقی با دولت و همچنین افراد دیگر اجتماع، افزایش دهد و موجب سلامت و اعتدال جامعه شود.
حلقه مفقوده رفتارهای اجتماعی آگاهی نداشتن شهروندان از «بایسته های بحق» متقابلی است که بین آنان و مسئولان وجود دارد این حقوق که با عنوان «حقوق شهروندی» از آن یاد می شود کنش و واکنش های اجتماعی است که شهروندان و مسئولان ملزم به رعایت آن هستند.
دانشنامه اینترنتی علوم و اعلام (ویکیپدیا) مدعی است که اساسنامه حقوق شهروندی که در سال ۱۳۴۹ در مجلس شورای ملی ایران به تصویب رسید برداشتی آزاد از حقوق مدنی فرانسه تصویب شده در سال ۱۸۹۹ پاریس است و بسیاری از مفاد آن با ساختارهای فرهنگی و مذهبی ایران ناساگاز بوده و دقیقاً به دلیل ناهمخوانی مفاد این قانون، در هر مقطعی که از سوی پارلمان ایران مطرح شده آیین نامه های ا جرایی آن نوشته نشده یا اگر به مرحله تدوین رسیده قابلیت اجرایی در جامعه مذهبی ایران نداشته است.
حقوق شهروندی در اسناد بالادستی
وزیر آموزش و پرورش در جلسه امضای تفاهم نامه آموزش حقوق شهروندی میان معاونت ریاست جمهوری و وزارت آموزش و پرورش گفت: از اسناد بالادستی در آموزش و پرورش، سند تحول نظام آموزش در کشور است که در آن نکاتی درباره (آموزش) حقوق شهروندی پیش بینی کرده ایم.
علی اصغر فانی افزود: دانش آموز در حیطه زیستن باید مهارت های لازم را کسب کند که البته در این حوزه ضعف هایی داریم و باید برطرف شود ضمن این که نقش آموزش و پرورش در حوزه حقوق شهروندی محدود به کتاب های درسی نیست و برای افزایش دانش افراد درباره حقوق شهروندی باید به طور جدی وارد عمل شویم.
به گزارش ایلنا فانی با تأکید بر این که دانش آموز باید در قالب حقوق شهروندی بداند که چه حقوقی دارد و چه تکالیفی را باید انجام دهد ادامه داد: دانش حقوق شهروندی باید موجب تغییر نگرش افراد شود و ایجاد تغییر در افکار عمومی در جهت تبیین حقوق شهروندی دارای اهمیت است و همه باید در این جهت حرکت کنند.
تشکیل کارگروه
وی با تأکید بر این که با یک تفاهم نامه نمی توان همه مشکلات مملکت را حل کرد، افزود: در این راستا کار گروهی مشترک بین معاونت حقوقی ریاست جمهوری و وزارت آموزش و پرورش ایجاد خواهد شد و از سازمان پژوهش و برنامه ریزی کتب درسی، معاونت متوسطه، معاونت ابتدایی و معاونت پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش به عنوان عضو در این کارگروه حضور دارند تا به بررسی موضوعات مطرح در کنار نمایندگان معاونت حقوقی ریاست جمهوری در این کارگروه مشترک بپردازند و باید بدانیم اگر اعتبارات خاص برای این کار در نظر گرفته نشود، اتفاقی نخواهد افتاد چون اعتبارات موجود در آموزش و پرورش برای برنامه های این وزارت خانه در نظر گرفته شده است پس باید برای فعالیت جدید، اعتبارات لازم از سوی معاونت حقوقی یا ریاست جمهوری فراهم شود.
دانش آموزان در خط مقدم
دانش آموزان به عنوان شهروندان موثر آینده در خط مقدم آموزش حقوق شهروندی قرار دارند به همین دلیل وزارت آموزش و پرورش هم آموزش حقوق شهروندی را از مدارس شروع کرده است.
دکتر کفاش معاون پرورشی وزارت آموزش و پرورش در این باره به خراسان می گوید: بر اساس تفاهم نامه ای که بین وزارت آموزش و پرورش و نهاد ریاست جمهوری (معاونت حقوقی) به امضا رسیده وزارت آموزش و پرورش مفاد این حقوق را در قالب سرفصل های درسی، فوق برنامه های درسی و تکمیلی، جشنواره ها و اردوها به دانش آموزان آموزش خواهد داد و این آموزش ها از ابتدای سال تحصیلی ۹۴-۱۳۹۳ در قالب منشور حقوق دانش آموزی در سطوح مختلف تعلیم داده می شود.
وی در ادامه می گوید: علاوه بر این و بر اساس تفاهم نامه یاد شده در سایت های آموزشی، مجلات علمی و فرهنگی، دفترچه آموزشی و کتاب های فوق برنامه مباحث حقوق شهروندی را برای عموم مردم یا به صورت تخصصی و آموزشی برای دانش آموزان منتشر خواهیم کرد معتقدیم برای احیای موفق حقوق شهروندی، آموزش را باید از سطح دانش آموزان آغاز کنیم تا اصل فرهنگ سازی به خوبی محقق شود.
معاونت آموزشی وزارت آموزش و پرورش مدارس را سنگرهای خط مقدم تعلیم و تربیت دانست و ابزار آموزش را کتاب های درسی توصیف کرد و ادامه داد: شرط موفقیت آموزش پایه ای مفاهیم اجتماعی نظیر حقوق شهروندی، تدوین سرفصل درسی در کتاب های درسی است لذا آموزش و پرورش آموزش منشور حقوق دانش آموزی را در کتاب های درسی در دستور کار قرار داده و بر این باور است که با آموزش دانش آموزان جامعه به سوی آموزش و تبیین این حقوق هدایت خواهد شد.کفاش چندی پیش هم به ایسنا گفته بود: با منشور حقوق شهروندی که از سوی رئیس جمهور اعلام شده، هماهنگ هستیم و تکالیف ما مشخص است، موظف شدیم در سایت ها، مجلات، نشریات، فوق برنامه ها و دفترچه های ویژه و کتاب ها به این موضوع توجه کنیم و بر اساس یک برنامه، مباحث مربوط به حقوق شهروندی و حقوق دانش آموزی را به دانش آموزان آموزش دهیم.
حقوق متقابل شهروندان و مسئولان
محمدعلی آرام عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم و فناوری حقوق شهروندی را «اساس رفتارهای اجتماعی» دانسته و به گزارشگر ما می گوید: حقوق شهروندی نه یک مقوله نظری بلکه پدیده اجرایی و مصداقی است و در هر جامعه بر اساس شاکله های فرهنگی آن جامعه، این حقوق نمود عینی دارد و بهترین نماد برای نهادینه کردن حقوق شهروندی آموزش و پرورش است.
وی در ادامه می افزاید: در سه مبحث حقوق مدنی، حقوق اجتماعی و حقوق فنی، مقوله حقوق شهروندی مصداق دارد و در هر حوزه از حقوق سه گانه مسئولیت های متقابلی را برای شهروندان و دولت فراهم می کند. پس به همان اندازه که شهروندان حقوقی را از دولت طلب می کنند، حاکمیت (دولت) نیز رعایت حقوق حاکمیت را از شهروندان انتظار دارد.آرام، شهروندان را به رعایت حقوق حاکمیت ملزم می داند و در ادامه می گوید: هرکس که در چارچوب یک کشور هموطن شناخته شده باید حقوق مادی و معنوی خود را ایفا کند تا حاکمیت بتواند مدیریت فنی جامعه را فراهم کند مثلاً شهروندان باید بایسته های فرهنگی و اصول اجتماعی جامعه ایران را بپذیرند و به آن احترام بگذارند و همواره مدافع اصول اجتماعی باشند و ناهنجاری های اجتماعی را دامن نزنند، عوارض شهری و مالیات های مترتب بر درآمد را به نهادهای مالیاتی پرداخت کنند، فعالیت های اقتصادی را متناسب با اصول کسب و کار در فضای ایران ادامه دهند، در فعالیت های اجتماعی نظیر خیریه های امدادی، در فعالیت های سیاسی نظیر عضویت در نهادهای سیاسی (و احزاب)، شورای شهر و... شرکت کنند، در نظرسنجی های اجتماعی و سیاسی حضور فعالی داشته باشند، مدافع حیثیت اجتماعی کشور و شهر خود در مقابله با بیگانگان باشند و از کشور و شهر خود چهره ای سالم به نمایش بگذارند، خود را در برابر ترکیب شهری و مهندسی ملی کشور سهیم بدانند و همواره عضو فعال اجتماعی، سیاسی و اقتصادی شهر و کشور خود باشند و البته در مقابل، حاکمیت که از آن به عنوان دولت یاد می شود وظایفی در مقابل شهروندان دارد که این وظایف تنها در مقابل شهروندانی الزام آور است که خود رعایت حقوق شهروندی را کرده باشند. این همان جمله مشهوری است که «کسی که در انتخابات شورای شهر شرکت نکرده حق اظهارنظر در امور شهر خود را ندارد».
این استاد دانشگاه می افزاید: دولت نیز وظایفی دارد که شهروندان باید از آن برخوردار شوند مثلاً دولت موظف است مالیات های دریافتی از مردم و عوارض شهری پرداخت شده از سوی مردم را در موارد مشخص شده هزینه کند و گزارش آن را به مردم و شهروندان بدهد، خدمات شهری را متناسب با عوارض شهری دریافت شده از مردم فراهم کند، حق برخورداری از تحصیل را برای فرزندان شهروندان تأمین کند، فضای سالم بهداشتی را برای تأمین سلامت مردم ایجاد کند (با احداث بیمارستان ها و مراکز درمانی)، امنیت اجتماعی و روانی را برای شهروندان فراهم کند و آسایش فکری و روانی را برای شهروندان ایجاد کند، آموزش های عمومی را برای تمامی شهروندان فراهم کند و زمینه ارتقای سطح دانش عمومی مردم را ایجاد کند و ده ها مورد خدمات حاکمیتی دیگر که حقوق شهروندان محسوب می شود را تدارک ببیند و این فرهنگ را می توان از همان دوران ابتدایی در مدارس ترویج کرد و نقش نهاد آموزش و پرورش در نهادینه کردن این فرهنگ بسیار مهم است.
«سمن»ها وارد شوند
عضو نمایندگان ادواری مجلس شورای اسلامی معتقد است که سازمان های مردم نهاد (سمن) باید برای ایفای حقوق شهروندی وارد میدان شوند و از حقوق متقابل شهروندان و حاکمیت دفاع کنند.
آریان منش افزود: سازمان های مردم نهاد نظیر انجمن های اولیا و مربیان تشکل های دانش آموزی به دلیل پایگاه مردمی و جایگاه اجتماعی که دارند ارتباط مستقیم با شهروندان دارند و از سوی دیگر به دلیل رسمی بودن فعالیت های اجتماعی و سیاسی در ارتباط مستقیم با حاکمیت (در حوزه شهری با شهرداری و فرمانداری و در حوزه ملی با دولت) هستند پس به عنوان پل ارتباطی مردم و دولت باید وارد میدان شوند و از شهروندان دفاع کنند.
وی در ادامه گفت: اگرچه دولت های گذشته نگاه ویژه ای به حقوق شهروندان داشتند اما به دلیل این که رئیس دولت یازدهم خود حقوقدان است مباحث مربوط به حقوق اجتماعی از جمله حقوق شهروندی در دولت یازدهم شتاب گرفته و تدوین و تصویب و اجرای منشور حقوق شهروندی در دولت یازدهم جدی تر شده است و امید به ایفای حقوق شهروندان بیشتر.آریان منش از شهروندان هم درخواست هایی دارد: مردم باید از حقوق خود آگاهی داشته باشند و این آگاهی با حضور موثر در اجتماع و فعالیت های اجتماعی به دست می آید مثلاً مردم حق دارند که بدانند بودجه عمومی فرهنگی در شهر و کشورشان چگونه هزینه می شود. مردم باید بدانند که سهم آنان در مبلمان شهری و مهندسی محیط زندگی آنان چیست و باید آن را رعایت کنند و هزینه های آن را نیز بپردازند، مردم باید بدانند که سهم آنان از درآمدهای عمومی شهرشان چگونه هزینه می شود، شهروندان باید بدانند که ارزش حقوقی و مدنی شناسنامه ایرانی چیست و آن را از حاکمیت مطالبه کنند و دقیقاً در نقطه مقابل خواسته های مردم از حقوق خود، حاکمیت هم وظیفه دارد از حقوق مردم صیانت کند.
استفاده از تجارب
یک عضو حقوقی شورای نگهبان نیز معتقد است در تدوین منشور حقوق شهروندی که معاونت حقوقی ریاست جمهوری متولی آن شده است، باید از تجارب گذشته استفاده شود.
«ره پیک» که با خبرنگار ستاد حقوق بشر قوه قضاییه سخن می گفت افزود: منشور حقوق شهروندی هم از نظر علمی و نظری و هم از نظر علمی و اجرایی مطالب اساسی و مهم دارد و قاعده ای در مباحث بنیادین حقوقی مطرح است و آن این که همه قواعد حقوقی با واسطه کم یا زیاد به بنیان های علمی و فلسفی متناسب با خودشان ارجاع می شوند.
وی توضیح داد: اگر ارجاع مسائل حقوقی به مبانی فلسفی و اجتماعی آن انجام نشود در اجرای منشور دچار مشکل خواهیم شد و ما در طول سی و چند سال که از انقلاب اسلامی می گذرد مباحثی درباره حقوق شهروندی داشته ایم و بعضی از آن ها به قانون نیز تبدیل شده است پس ما یک تجربه در این زمینه داریم و مراکز تحقیقاتی و دستگاه های اجرایی باید از این تجربه ها استفاده کنند. ضمن آن که همیشه باید از ابتکار، کار علمی و توسعه حقوق دفاع کرد و باید بهترین راه حل، کم هزینه ترین و سریع ترین راه ها را پی گیری کرد.به هر حال به نظر می رسد که جامعه ایران از خلاء ناآگاهی شهروندان از حقوق شهروندی به شدت آسیب پذیر شده و برخی ناهنجاری های اجتماعی ناشی از اجرا نشدن منشور حقوق شهروندی است و اکنون که دولت تدبیر و امید قصد آموزش حقوق شهروندی را از سطوح دانش آموزی دارد فرهنگ سازی بایسته های فرهنگی و اجتماعی در کشور آغاز شده و دستاورد آن جامعه مدنی آشنا به حقوق شهروندی خواهد بود و در بلند مدت می توان امیدوار بود که تک تک افراد جامعه ایرانی و اسلامی ایران از حقوق انسانی و اسلامی برخوردار شوند.
حقوق شهروندی دراسلام و سیره ی نبوی
حقوق شهروندی در اسلام و سیره ی نبوی
موضوع علم حقوق، انسان است و نحوه ی بهرهمندی انسان ها از حقوق شهروندی، از مباحث مهم نظام های حقوقی دینی و غیردینی است. در حالی که در تعریف اصطلاح «شهروند» دیدگاه های مختلفی وجوددارد، بررسی این دیدگاه ها به همراه مقایسه ی تطبیقی آن در سیره ی نبوی ودر حقوق ایران، در عین بدیع بودن می تواند راه گشای بحث و بررسی بیشتردرباره ی این موضوع باشد. بدین منظور مقاله شامل دو قسمت است.
درحال حاضر حقوق شهروندی از مباحث مهم حقوقی، چه در سطح داخلی و چه در سطحبین المللی، است مانند بسیاری از مفاهیم حقوقی، در مورد این که «شهروندکیست و چه حقوقی دارد؟»، «آیا حقوق بشر و حقوق شهروندی دو مقوله ی مترادفهستند یا متفاوت؟»، «آیا این مفهوم جدید است یا قدیم؟»، اتفاق نظر وجودندارد. قدر مسلم این است که اصطلاح «حقوق شهروندی» به تازگی وارد ادبیاتحقوقی کشور ما شده است و به طور روز افزون اهمیت بیشتری می یابد. بنابراینقبل از بررسی آن در سیره ی نبوی و تطبیق آن با حقوق ایران، لازم به نظر میرسد که این اصطلاح به خوبی شناخته شود و مرز آن با اصطلاحات مشابه، به ویژه «حقوق بشر» معین گردد.
چه کسی شهروند است؟
درروم قدیم اتباع کشور به دو دسته تقسیم می شدند. شهروندان، یعنی رومیاناصلی، که از حقوق و مزایای بیشتری برخوردار بودند و رعایا، یعنی اقوام وملل دیگری که تحت تسلط حکومت رومیان بودند (رضایی پور، 1385، 11). در یونانقدیم، افراد ساکن در یونان دو درجه بودند، شهروندان درجه ی یک، که ساکناناصلی یونان بوده اند و درجه ی دو، که بردگان و غیریونانی ها بودند.شهروندترجمه ی فارسی Citizen است. در فرهنگ های معین و عمید، این اصطلاح تعریفنشده است. در فرهنگ لغت دهخدا شهروند این گونه تعریف شده است:اهل یکشهر یا یک کشور و نیز آمده که «وند» موجود در این واژه در گذشته نیز بوده ودر واقع این واژه «شهربند» بوده است، به معنای کسی که به شهری بند است.دراثر گذشت زمان، این بند تبدیل به «وند» شده است. «ی» موجود در شهروندییعنی هر چیز مربوط به شهروند. در فرهنگ معاصر گفته شده است که شهروند کسیاست که اهل یک شهر یا کشور به شمار می آید و از حقوق متعلق به آن برخوردارمی شود.(1) در یکی از فرهنگ های علوم سیاسی، شهروند چنین تعریف شده است:
«کسیکه از حقوق مدنی یا امتیازات مندرج در قانون اساسی یک کشور برخوردار است. واژه سیتی زن، که ریشه ی رومی دارد، در فارسی به شهروند، تبعه، همشهری، هموطن، شارمند، شهرتاش، و انسان عضو اجتماع شده است.(2)»در زبان فرانسهکلمه شهروند (Citoyen) از شهر (Cite) می آید و (سیته) از واژه ی لاتینیسیویتاس (Civitas) مشتق است. سیویتاس در زبان لاتینی تقریبا معادل کلمه ی (Polis) در زبان یونانی است که همان شهر است که تنها مجتمعی از ساکنیننیست، بلکه واحدی سیاسی و مستقل به شمار می آید. شهروند فقط به ساکن شهرگفته نمی شود در رم همانند آتن، کلیه ساکنان، خصلت شهروندی را نداشتند. آنکسی شهروند به شمار می رفت که شرایط لازم برای مشارکت در اداره امور عمومیشهر را دارا می بود.در زبان فرانسه، غالباً، شهروند در نقطه ی مقابلرعیت به کار می رود. به تدریج، دولت ـ کشور جای دولت ـ شهر را گرفت و مفهومشهروند به مفهوم دولت ـ کشور وابسته شد(روبرپللو، 1370 ،1).در ایران تا قبل از مشروطیت، به جای این واژه از کلمه ی رعیت و رعایا استفاده می شد (رضایی پور، 1385 ،9). سعدی گفته است:
اگر ز مال رعیت ملک خورد سیبی برآورند غلامان او درخت از بیخ
شعر حافظ و احترام به حقوق شهروندی
شعر حافظ و احترام به حقوق شهروندی
آناهید خزیر:حافظ در حوزهی رفتار جمعی و ارتباط انسان با اجتماع چه دیدگاههایی دارد: اینکه چگونه نظام جامعه سامانپذیر و اداره شود و سعادت مردم به بار آید در شعر حافظ طرح شده است یا نه؟ تدبیر منزل و سیاست مدنی خردمندانه چگونه شکل میگیرد و حقوق شهروندان در اجتماع چگونه تحقق میپذیرد؟ آیا حافظ در شعر خود به حقوق شهروندان و رابطهی انسان با حکومت اشاره کرده است؟ این پرسشها در این درسگفتار دربارهی حافظ مطرح و در حد امکان به آن پاسخ داده شد.
حافظ در پندار و گفتار درونگراست
ساکت در ابتدای سخنانش به دیدگاه دکتر شفیعی کدکنی اشاره کرد و گفت: شفیعی کدکنی تعبیر تازهای برای عرفان مطرح کرده و گفته که عرفان عبارت است از نگاه هنری به دین. این تعریف، در جایگاه خودش، بسیار شایسته و بایسته است و بسیاری از نکتهها را مطرح میکند. من در پرتو و در کنار این تعریف میخواهم این را نیز اضافه کنم که عرفان ما راهگشای حقوق شهروندی بوده است و با آن که حافظ در پندار و گفتار درونگراست و پرداختن به مسایل اجتماعی از او دور و بعید مینماید اما در شعرهایش مسایلی را طرح میکند که ما را به این نتیجه میرساند که او به جنبههای دینی، اجتماعی و سیاسی زمان خودش توجه داشته است. میدانیم که شاعر، آینهی تمام نمای وضع اجتماعی روزگار خود است. اگر اینطور نباشد، شاعر نیست!
شاعر، آینهی تمام نمای وضع اجتماعی روزگار
یکی از ویژگیهای حافظ جنبهی متضاد اوست. حافظ، از نگاه شریعت، اشعری مذهب است. مذهب اشعری از جنبهی بینش کلامی و فلسفی، تنگ و محدود است. در برخی زمینهها با پارهای از اندیشههای کلامی - فلسفی معتزله و عدلی مذهبان مشترک است اما در بیشتر زمینهها، ناسازگار است. با این همه حافظ از نگاه طریقت، ملامتی مذهب است. این دو، پارادوکس (متناقض نما) است. چون کسی که از نگاه شریعت اشعری است، نمیتواند ملامتی باشد. تصور میکنم کمتر کسی به این تضاد توجه کرده است اما همین تضاد و ناسازگاری از حافظ یک شاعر ویژه ساخته است. در سعدی جولان اندیشههای اجتماعی بسیار فراخ است. هم در نثر و هم در شعرش اغراق شاعرانه را میبینید اما این اغراق در حافظ نیست. آنچه در حافظ به صورت گزافهآمیز نمود دارد پرداختن به زوایای روحی و روانی و درونی است.
یک تضاد دیگر هم هست: آیا چون حافظ چهارده روایت قرآن را از حفظ بوده «حافظ» خوانده شده است؟ یا آن که چون حدیثدان بوده به این نام نامیده شده؟ البته هر دو دلیل، بعید نیست. چون مطالعات قرآنی و حدیث از هم جدا نبوده است. خود حافظ کلمهی «دانشمند» را به کار میبرد: «مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس». یعنی از «محدث» باز پس. چون تا قرن پنجم «دانشمند» به معنای «محدث» بوده است. این تعبیر قابل قبول است؛ زیرا حافظ با مبانی فقهی آشنا بوده است.
جرم در شعر حافظ خطا و لغزش است
به هر حال در این جا میخواهم به این نکته بپردازم که آیا اصطلاحات حقوق امروز را میتوان در شعر حافظ کندوکاو کرد؟ یکی از این موارد حقوقی، کلمهی «جُرم» است. این کلمه را در ادبیات ما و نیز شعر حافظ میبینید. معادل آن در فارسی «بزه» است. بزه و بزهکار یک مترادف دیگر هم دارد که در قرآن آمده و آن کلمه «جناه» است. جناه فارسی شدهی کلمهی «گناه» است. جمع آن نیز «اجرام» و «جروم» است. این کلمه در نثر و نیز در پردازشهای فقها آمده است.
میتوان پرسید که آیا کلمهی «جرم» که در شعر میآید به عنوان یک پدیده اجتماعی مورد نظر شاعر است یا خیر؟ در بسیاری از شعرها، جرم به معنای خطا و گناه و جریمه است اما گاهی هم معنای خاص آن را میتوانید برداشت کنید: «گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند/ جُرمش این بود که اسرار هویدا میکرد». میدانیم که در آن زمان«اسرار هویدا کردن» یک کار و کنش نابهنجار بوده است. در زمان شاعر، و از دیدگاه اجتماعی و جرمشناسی، اسرار هویدا کردن عملی غیر قابل قبول بوده است. کلمهی جرم که در شعر حافظ پدیدار میشود یک معنایش خطا و لغزش است و یک معنای آن جرم به معنای بزه است. در این جا همین معنا مورد نظر است. روشن است که شاعر به عنوان وابستگی به جنبههای اجتماعی، جرم را عملی ضد اجتماعی میداند.
حافظ شاعری متدین است
باز حافظ میگوید: «یا رب چه جرم کرد صراحی که خون خم/ با نغمههای قلقلش اندر گلو ببست». شاعر اعتراض خودش را به عملی که در زمانهاش جرم شناخته میشده، بیان میکند. یا: «در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا/ سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت». در اینجا حافظ کلمههای «جرم» و «جنایت» را نه فقط به عنوان این که دو لفظ مترادفاند به کار میبرد بلکه دقیقا این توجه را داشته که جرم به معنای بزههای کوچک است و جنایت به معنای بزههای بزرگ مثل قتل و غارت و راهزنی و تجاوز. بنابراین کلمههای جرم و جنایت را دانسته به کار برده است. یا باز: «در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش/ حافظ قرابهکش شد و مفتی پیاله نوش». حافظ به هر حال شاعری متدین است؛ حتی از سعدی هم متدینتر است اما در عین حال میگوید با آن که مقید به شریعت هستم، قرابهکش شدهام.
در حقوق، اصلی داریم به نام «اصل قانونی بودن جرایم و مشخص بودن مجازات». این یکی از اصول بسیار مهم است که در طول تاریخ حقوق جنجالبرانگیز بوده است. این اصل بدین معناست که هر کس جرمی مرتکب شد خود باید کیفرش را ببیند و نمیتوان دیگری را به خاطر او به کیفر رساند. در قرآن هم آمده است که هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمیگیرد. در این دستورالعمل حقوقی، قانونی هست که هیچ کس را نمیتوان برای کاری که جرم شناخته نشده، کیفر داد تا قانونگذار و شارع عملی را جرم اعلام نکند نمیتوان آن عمل را جرم دانست. در اسلام هم همین گونه است. قاعدهای هم داریم به نام «قبح عقاب بلابیان». یعنی قبل از این که عملی را شارع جرم بداند برای آن کیفر بگذارند. این از قواعد فقهی هم هست. علل موجهی هم برای مبراکنندگی داریم. یکی از آنها جنون است و دیگری صغر سن، قبل از بلوغ.
حافظ معشوقهاش را طفل میداند
حافظ میگوید: «دلبرم شاهد طفل است و به بازی روزی/ بکشد زارم و در شرع نباشد گنهش» درست است که حافظ معشوقهاش را طفل میداند اما در زبان شعرا طفل به کسی میگویند که مسوول کارهایش نیست و بی اهمیت به شاعر است. بدین گونه شاعر بیاعتنایی او را به اعمال و کردار خود نشان میدهد. به هر حال طفل در حقوق به معنای کسی است که مبرا از حقوق کیفری است. کما این که در این بیت حافظ هم به همین معناست.
مساله دیگر «عدل» است. این کلمه در شعر حافظ خیلی نیامده است اما آنجایی که آمده بهجا و خوب و بهسزا نشسته است: «شاه را به بود از طاعت صد ساله و زهد/ قدر یک ساعته عمری که در او داد کند». کلمه «داد» و مشتقات آن را در شعر حافظ داریم. یکی دیگر از چیزهایی که در شعر حافظ هست و به طنز هم هست، تجری مجرمان و گناهکاران توسط داروغه و قاضی است. این را در شعر حافظ، خطاب به محتسب و قاضی، زیاد میبینیم. البته گفتن آن جرات میخواسته. چون قاضی فراخنای قدرت داشت و محتسب سختگیر بود. منتهی چون حافظ و سعدی اهل درد بودهاند، این جرات را به خود دادهاند که از آن سخن بگویند. این را جزو وظایف دینی و اخلاقی خود و امر به معروف و نهی از منکر میدانستند.
حافظ میگوید: «با محتسبم عیب مگویید که او نیز/ پیوسته چو ما در طلب شُرب مدام است». اصطلاح «شُرب مدام» را در عرفان داریم. در اینجا کلمهی «محتسب» را آورده به معنای کسی که در پی گرفتن ایرادهای مردم است. مساله وقف را هم در ادبیات فارسی داریم. این مساله هم از دید حقوق شهروندی مطرح است و هم از باب نفس حقوق و اصطلاحات حقوقی. حافظ میگوید: «محتسب مدرسه دی مست بود و فتوا داد/ که می حرام ولی به ز مال اوقاف است». در این جا اشارهی حافظ به امیر مبارزالدین، پایه گزار سلسله ی آل مظفر است. یعنی همان کسی که مردم خوش ذوق شیراز به او لقب «محتسب» داده بودند.
نگاه حافظ به اخفای جرم در حقوق شهروندی
به هر حال در شعر حافظ، از دید حقوق شهروندی، اصطلاحات دیگری هم هست. یکی از آنها اخفای جرم است که از چیزهایی است که در حقوق شهروندی بسیار بر آن تاکید شده است. چون این یک اصل است که باید عیبپوشی کرد. حافظ میگوید: «به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات/ بخواست جام می و گفت راز پوشیدن». میدانیم که یکی از ویژگیهای ملامتیه این بود که برای این خودشان را بشکنند، در گفتار و رفتار وانمود میکردند که گناهکار هستند. حافظ یکی از این کسان بود.
کلمهی «زندان» هم در شعر حافظ آمده است: «دلم از وحشت زندان سکند بگرفت/ رخت بربندم و تا مُلک سلیمان بروم». منظور از «زندان سکندر» شهر یزد است که حافظ سفر کوتاهی به آنجا داشته است. کلمهی دیگر «تخته بند» است که از ابزار شکنجه بوده است: «چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس/ چو در سراچهی ترکیب تخته بند تنم». هر جا «تخته بند» را به کار برده به همین معناست. اصطلاح دیگر «کاغذین جامه» است. کاغذین جامه به این ترتیب بوده که پرچمی در کاخ و سراچهی حاکم وجود داشت. کسی که عریضهاش به دست حاکم نمیرسید جامهای از نامه و عرایض میپوشید و میرفت کنار پرچم میایستاد تا حاکم او را از نزدیک ببیند. این اصطلاح در شعر حافظ آمده است. یک کلمهی دیگر «دعوی» یا «دعوا» است. اصطلاح درست حقوقی آن «دعوا» است. دعوی در فارسی به معنای «ادعا» است. این غیر از دعوا است. متاسفانه خیلی از ادبا این دو را با هم اشتباه میکنند.
کلمهی «ضمان» را هم هر جا در شعر حافظ دیدید منظور اصطلاح حقوقی آن است. به معنی ضمانت کردن، کفالت کردن از شخصی یا مالی. کلمهی «وکیل» هم در شعر حافظ آمده است. وکیل در اصطلاح حقوقی کسی است که از طرف دیگری کاری را انجام دهد. وکیل ممکن است تسخیری باشد یا وکیل مدافع یا به معنای دیگر. درهر حال نمونهها و اصطلاحات دیگر حقوقی در شعر حافظ هست. آنچه در اینجا گفته شد برخی از آن اصطلاحات بود.
شهروند و حقوق شهروندی
شهروند و حقوق شهروندی
یک شهروند یک عضو رسمی یک شهر، ایالت یا کشور است. این دیدگاه، حقوق و مسئولیتهایی را به شهروند یاد آور میشود که در قانون پیش بینی و تدوین شدهاست. از نظر حقوقی، جامعه نیازمند وجود مقرراتی است که روابط تجاری، اموال، مالکیت، شهرسازی، سیاسی و حتی مسائل خانوادگی را در نظر گرفته و سامان دهد. ازاین رو از دید شهری موضوع حقوق شهروندی، روابط مردم شهر، حقوق و تکالیف آنان در برابر یکدیگر و اصول و هدفها و وظایف و روش انجام آن است. همچنین نحوه اداره امور شهر و کیفیت نظارت بر رشد هماهنگ شهر است که میتوان بعنوان مهمترین اصولی بدانیم که منشعب از حقوق اساسی کشور است.
در واقع حقوق شهروندی آمیختهای است از وظایف و مسئولیتهای شهروندان در قبال یکدیگر، سهرو دولتیا قوای حاکم و مملکت و همچنین حقوق و امتیازاتی که وظیفه تامین آن حقوق بر عهدهٔمدیرانشهری(شهرداری)،دولتیابهطورکلیقوایحاکممیباشد. بهمجموعهاینحقوقومسئولیتها«حقوق شهروندی» اطلاق میشود.
شهروندی پویا
شهروندی اشاره به زندگی روزمره، فعالیتهای فردی و کسب و کار افراد اجتماع و همچنین فعالیتهای اجتماعی ایشان دارد و بطور کلی مجموعهای از رفتار و اعمال افراد است. شهروندی پویا یا شهروندی فعال در واقع از این نگرش برخاستهاست.
شهروندی از این منظر، مجموعه گستردهای از فعالیتهای فردی و اجتماعی است. فعالیتهایی که اگرچه فردی باشند اما برآیند آنها به پیشرفت وضعیت اجتماعی کمک خواهد کرد. همچنین است مشارکتهای اقتصادی، خدمات عمومی، فعالیتهای داوطلبانه و دیگر فعالیتهای اجتماعی که در بهبود وضعیت زندگی همه شهروندان موثر خواهد افتاد. در واقع این نگاه ضمن اشاره به حقوق شهروندی مدون و قانونی در نگاه کلیتر به رفتارهای اجتماعی و اخلاقی میپردازد که اجتماع از شهروندان خود انتظار دارد. دریافت این مفاهیم شهروندی نیازمند فضایی مناسب برای گفتوگو و مشارکت مردم با نقطه نظرات متفاوت و نظارت عمومی است
آموزش شهروندی
آموزش شهروندی بطور غیر رسمی در خانه یا محل کار یا کارگاههای آموزشی و یا بطور رسمی بصورت سرفصل درسی مجزا در مدارس و حتی مدارس ابتدایی و یا بصورت رشته تحصیلی دانشگاهی در واقع به شهروندان میآموزد که چگونه یک شهروند فعال، آگاه و مسئولیت پذیر باشند. در واقع مبنای این آموزشها پرورش یک شهروند نمونه یا شهروند خوب یا ارائه یک الگوی شهروندی نیست بلکه به آنان میآموزد که چگونه تصمیمات خود را با توجه به مسئولیتهایشان در قبال اجتماع و زندگی فردی خود اتخاذ نمایند
تربیت شهروندی، یکی از فروع شهروندی است که باتوجه به تحولات سریع اجتماعی، فنآوری و سیاسی دوران معاصر، ازجمله دلمشغولیهای برنامهریزان و سیاستگذاران تعلیم و تربیت کشورهای جهان به شمار میآیددر کشورهای توسعه یافته مفاهیم شهروندی از دوران کودکی تا نوجوانی آموزش داده میشود و دولت نیز آموزشهای لازم را در اختیار والدین و معلمان قرار میدهد. در انگلیساز سال ۲۰۰۲ میلادی، آموزش شهروندی و آشنایی با آن بطور رسمی در برنامه درسی مدارس از سنین ۱۱ تا ۱۶ سالگی قرار گرفت. اهداف این آموزشها عموما موارد ذیل است:
•آشنایی با حقوق و مسئولیتهای شهروندی
•بحث و بررسی درباره سرفصلها و موضوعات مهم شهروندی
•فهم و شناخت جامعه و آشنایی با فعالیتهای اجتماعی
•مشارکت فعال در یک برنامه اجتماعی یا گروهی
مسئولیتهای اجتماعی
شهروندان به طور داوطلبانه امکانات خود را جهت کمک به پیشرفت و بهبود شهر به کار میگیرند. شهروندان فعال با توجه به تخصص و استعداد خود در سازمانها و کمیتههای محلی گوناگون نظیر انجمن اولیا و مربیانو سازمانهای غیردولتیعضویت و فعالیت میکنند. شرکت در نشستها و اجتماعات شهری، حضور در محکمههایعمومی، هیات منصفهیا هیاتهای حل اختلاف، مشارکت در پروژههای اجتماعی برای پیشرفت جامعهو همچنین یافتن مشکلات و راهحل آنها بسیار سودمند خواهد بود.صاحبنظران برین عقیدهاند که اجتماعات محلی، و نهادهای مردم محورمیتوانند با ارائه رفتارهای جدید و نهادینه ساختن آنها در جوامع، نقش موثری در ایجاد و بازتولید مفهوم شهروندی ایفا نمایند.
مسئولیتهای فردی
•رایدادن:حق رای در عین حالی که، از نظر بسیاری، از جمله مسئولیتهای شهروندی محسوب میگردد اما در واقع یک امتیاز نیز میباشد. کسانی که رای نمیدهند در واقع صدایشان در دول
تشنیده نمیشود.
قبل از هر رایگیری، اطلاعات مربوط به موضوع یا نامزدها باید بصورت شفاف به اطلاع شهروندان برسد.
•خدمت در ارتش: در زمان جنگ، هر مردی که توانایی بدنی دارد، برای جنگ فراخوانده میشود. در زمان صلح نیز به صورت خدمت اجباری سربازی و یا داوطلبانه در نیروهای مسلح حاضر میشوند.
در بعضی ایالات یا مناطق محلی، ممکن است به افرادی فرمان داده شود تا در دستگیری مجرمین یا برای برقراری صلحو امنیتیا اجرای یک فرمان به کلانترکمک کنند.
•احترام به قانونو حقوق دیگران: هر شهروندی میبایست از قوانین اجتماع، ایالت و کشوری که در آنجا زندگی میکند، پیروی کند.
هر شهروندی میبایست به حقوق دیگران احترام بگذارد.
•پرداخت مالیات: هر شهروندی موظف به پرداخت مالیات بر درآمدو دیگر عوارض قانونی بر اساس درستکاری و راستی و سرموقع میباشد.
شهروندی در ایران
تا قبل از این در ایران، شهروندی تنها از منظر شهر و شهرنشینی مطرح میگردید و شهروندی رابطه متقابل یک شهرنشین با شهر و مدیران شهری و شهرداری دیده میشد و حقوق شهروندی را در گرو تصویب نقشه جامع شهر میدیدند.
اما استفاده از واژه شهروند و شهروندی یا حقوق شهروندی در سالهای اخیر در میان حقوقدانان و مجامع قانونی و حقوقی دید جامعتری یافت. در سال ۸۳ قانونی با عنوان « احترامبهآزادیهایمشروعوحفظحقوقشهروندی »بهتصویب مجلس رسید و به نام « بخشنامهحقوقشهروندی »درقوهقضائیه،دستورکارواحدهاگردید. رئوسمهماینقانوندربارهنحوهبازداشتوبازجوییومنعشکنجهورفتاربامتهمانتوسطضابطینومجریانقضاییبود
در ایران به کودکانی که یکی از والدین آنها شهروند کشورهایی مانند افغانستانو پاکستانباشد با مشکل شهروندی روبرو هستند. سالانه ۱۲ هزار دختر ایرانی با اتباع بیگانه ازدواج میکنند. به استناد آمارهای منتشرشده ۳۳ هزار فرزند حاصل از ازدواج دختران مشهدبا اتباع بیگانه بدون شناسنامه هستند
قواعد تابعیت در قانون مدنی ایران آورده شدهاند. جلد دوم قانون مدنی مصوب ۱۳۱۳ با اصلاحات بعدی، در شماری از مواد خود به شرایط کسب تابعیت ایرانی، سلب تابعیت و بازگشت به تابعیت اختصاص پیدا کردهاست. ماده ۹۷۶ قانون مدنی کسانی را که ایرانی هستند بر شمرده و ماده ۹۷۹ شرایطی را که بیگانگان میتوانند به تابعیت ایرانی درآیند مقرر نمودهاست. ماده ۹۷۹ اعلام میدارد: «اشخاصی که دارای شرایط ذیل باشند میتوانند تابعیت ایران را تحصیل کنند.
۱- به سن هجده سال تمام رسیده باشند.
۲- پنج سال اعم از متوالی یا متناوب در ایران ساکن بوده باشند.
۳- فراری از خدمت نظامی نباشند.
۴- در هیچ مملکتی به جنج مهم یا جنایت غیرسیاسی محکوم نشده باشند. در مورد فقره دوم این ماده مدت اقامت در خارجه برای خدمت دولت ایران در حکم اقامت در خاک ایران است.
حقوق دانش آموز
حقوق به مجموعه قواعد و مقررات حاکم بر جامعه گفته می شود و حقوق کودک را نیز می توان این گونه بیان کرد.
مجموعه قواعد و مقررات بین کودک و هر فرد یا افرادی که با او سروکار دارند.
آشنایی با حقوق کودک از این منظر که آنان در آینده نقش اصلی و اساسی را در جامعه به عهده خواهند داشت لازم و ضروریست. جامعه ی سالم و عدالت جو در گرو تربیت و آموزش صحیح کودکان خواهد بود. بنابراین در جهت احقاق حقوق کودک باید آموزش هایی الزامی برای افراد و موسساتی که در ارتباط با کودکان می باشند مشخص کرد.
پدر و مادر مهم ترین وظیفه را در تعلیم و تربیت اولیه و آمادگی کودک جهت آموزش حق و حقوق به عهده دارند. خدمتگزار، مدیر، معلمین و هر فردی که با دانش آموز سروکار داردباید شناختی کافی ازحقوق دانش آموزان داشته باشند.دانش آموز، فردی است که در محدوده ی سنی 6 تا 20 سال قرار دارد و مشغول تحصیل در یکی از مراکز آموزشی کشورمی باشد.
حقوق دانش آموزدر نظام آموزش و پرورش کشور حقوقی است که یک فرد در حال آموزش و یا به سبب آموزش از آن بهره مند می شود.
در این مقاله به مهمترین مسائل حقوقی کودک در مدرسه و مواردی که متاسفانه در بعضی مدارس حقوق کودک اهمیت داده نمی شود اشاره می گردد.
حق بازی:
روحیه بازی جزء خواسته های ذاتی کودکان است و با توجه به این روحیه حق کودکان محسوب می شود و این حق باید در مدارس رعایت شود و ترتیبی اتخاذ گردد که کودکان از آن بهره ببرند. در بعضی کشورها از این روحیه در جهت آموزش مسائل مختلف و رشد فکری کودک استفاده می شود. اما متاسفانه در بعضی مدارس نه تنها از بازی کردن استفاده نمی شود بلکه به دلایل مختلف از جمله فضای کوچک حیاط این حق از کودکان گرفته می شود و یا به دلیل بازی کردن مورد مواخذه قرار می گیرند؛ که این نوعی پایمال شدن حقوق دانش آموز در زمینه بازی است.
حق توجه و محبت:
تمام انسان ها به توجه و محبت نیاز دارند واین مهم در مراکز آموزشی نیزتوسط اولیای مدرسه جهت رشد روانی دانش آموزان ضروری است. اما متاسفانه در بعضی مدارس و توسط برخی افراد نه تنها کودک مورد توجه و محبت قرار نمی گیرد بلکه این حق به اشکال مختلف پایمال و تخریب می شود. از نگاه خشم آلودگرفته تا تنبیه بدنی و روانی درنتیجه کودک در سال تحصیلی حتی یک بار هم مورد ارتباط کلامی و عاطفی و توجه قرار نمی گیرد!
حق نشاط و شادی:
کودک جهت رشد روانی به نشاط و شاد بودن نیاز دارد.متولیان آموزش و پرورش در طرح ها و برنامه های خود باید به این مورد توجه بیشتر ی داشته باشند. چراکه یکی از ویتامین های روانی هر انسانی بالاخص کودک شادبودن است .اماگاهی می بینیم که دانش آموزی به خاطر چهره ی خندانش که جزء ویژگی های فردی وی محسوب می شود مورد مواخذه قرار می گیرد و اتهام بی انضباط بودن به وی زده می شود.
حق عدالت گری:
عدالت گری ذات هر انسانی است و نباید فرض کرد که کودکان از این قضیه چیزی نمی فهمند.دانش آموز نیز مثل همه انسان ها بی عدالتی را نمی خواهند و اگر به طور صحیح با آنها برخورد شود در می یابیم که به راحتی عیوب خویش را قبول خواهند کرد.درضمن تفاوت قائل شدن بین کودک درس خوان و درس نخوان اصلا مورد قبول دانش آموزان نیست .
حق تحصیل:
خوشبختانه در اکثر کشورها حق تحصیل بسیار شناخته شده است ولی در نحوه اجرا و آموزش آن مشکلاتی وجود دارد. از قبیل کمبود مدارس که موجب دلسردی کودک و والدین وی از تحصیل می گردد و در نهایت گاهی منجر به ترک تحصیل دانش آموز می شود. بعضی وقت ها هم نقص قوانین و آئین نامه های داخلی آموزش و پرورش و مدرسه با بی تدبیری بعضی از مدیران منجر به ترک تحصیل یا اخراج دانش آموز از مدرسه شود. برای همین با روشهای نامناسب در تعلیم و تربیت نباید موجب دلزدگی تحصیلی کودک رافراهم کرد.
حق بیان و اظهار نظر:
اکثر جوامع دنیا اظهار می دارند افراد جامعه با آزادی بیان و حق اظهار نظر وانتقاد روبرو هستند؛ در حالی که گاهی در مدارس با عکس این قضیه مواجه می شویم. گاهی می بینیم که دانش آموزی انتقاد یا پیشنهادی از عملکرد معلم خویش یا مدرسه دارد و اظهارنظر وی به شکل های مختلف سرکوب می گردد.
چنین برخوردهای دوگانه در خصوص آزادی بیان و اظهار نظر و... این تصور را در ذهن دانش آموز ایجاد می کند که حقی در این خصوص وجود ندارد؟
حق احترام:
رشد شخصیت و بالندگی تمام افراد جامعه خصوصا کودکان احترام گذاشتن به آنهاست. در برخی مدارس این حق به شکل های مختلف از جمله با کلمات تخریبی که بیشتر روان کودک را آزرده می سازد ازبین می رود. گاهی توسط بعضی کارکنان مدرسه با دانش آموز شوخی می شود؛ مثلا مربی برای ایجاد نشاط در کلاس ، شخصیت و احترام دانش آموزی را نزد دیگران تخریب می کند. متاسفانه اگر آن مربی مورد اعتراض دانش آموز قرار گیرد، شاید به کسر انضباط و احضار ولی و حتی اخراج کودک از مدرسه منجر گردد.
حق بهداشت فضای بهداشت مدارس:
از بوفه و سرویس های آبخوری و دستشویی و... باید طوری باشد که دانش آموز دچار بیماری نشود. البته تا حد زیادی مشکلات بهداشتی مدارس رفع شده است.
حق داشتن وسایل و امکانات تحصیل:
در دنیای مدرن امروز، برای تعلیم دانش آموزان، دیگر وسایل ابتدایی (میز و نیمکت و بعضا وسایل کمک آموزشی ناقص و اولیه) جوابگوی نیاز کودکا ن نیست (متاسفانه نقاط محروم جامعه ما از همین نیازهای اولیه و ابتدایی نیز برخوردار نیستند.)
اگر با علم روز خواهان آموزش اصولی و منطقی باشیم؛ نیاز به تجهیز مدارس با امکانات جدید هستیم که در غیر این صورت بازدهی و کیفیت آموزش مسلما افت خواهد داشت. حق داشتن مربیان کارآزموده استاد و معلم باید از آموزش های علمی و روانشناسی برخوردار باشد. لازمه رشد و آموزش دانش آموز وجود افرادی است که توانایی علمی و از آن مهم تر توانایی و مهارت های آشنایی با مسائل روحی و روانی دانش آموز را داشته باشند. بارزترین مشکل نبود چنین اشخاصی، عدم ارتباط صحیح و منطقی بین دانش آموز و مربی وعدم نشاط کودکان است.
حق امنیت روانی:
شیوه آموزش باید به صورتی باشد که امنیت روحی دانش آموز تامین شود. مثلادر بعضی مدارس تهدید، اخراج موقت و دائم و یا ترساندن از تجدیدی و مردودی و یا جمله معروف “به ولی ات تمام چیزها را خواهم گفت” توهین و شوخی های مربی در جمع نسبت به دانش آموز و یا... دیده می شود.
بنابراین اگر دانش آموز ی در مدرسه احساس امنیت نداشته باشد آموزش لازم را دریافت نخواهد کرد.
به وبلاگ خود خوش امدید
«شعر امام زمان»
از ميان اشک ها خنديده مي آيد کسي
خواب بيداري ما را ديده مي آيد کسي
با ترنم با ترانه با سروش سبز آب
از گلوي بيشه خشکيده مي آيد کسي
مثل عطر تازه تک جنگل باران زده
در سلام بادها پيچيده مي آيد کسي
کهکشاني از پرستو در پناهش پرفشان
آسمان در آسمان کوچيده مي آيد کسي
خواب ديدم , خواب ديده در خيالي ديده اند
از شب ما روز را پرسيده مي آيد کسي
ليست صفحات
تعداد صفحات : 1
ورود کاربران
عضويت سريع
چت باکس
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
پشتيباني آنلاين
آمار
کل مطالب : 10
کل نظرات : 0
آمار کاربران
افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1
آمار بازدید
بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
ورودی امروز گوگل : 0
ورودی گوگل دیروز : 0
آي پي امروز : 0
آي پي ديروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 3
بازدید سال : 17
بازدید کلی : 972
اطلاعات شما
آی پی : 3.22.248.208
مرورگر :
سیستم عامل :
امروز :